برایِ دیدنِ تارنمایِ شورایِ ملی‌ ایران و حمایت از منشورِ پیشنهادی در صورتِ تمایل، خواهشاً رویِ تصویرِ بالا کلیک کنید

۱۳۹۰ دی ۱۰, شنبه

منحوس و منفور‌ترین عکس تاریخ ایران / اهریمن و یارانش


در تصویر زیر ( لحظه ورود خمینی به ایران)، همانگونه که به طور واضح می‌بینید ، از نخستن  لحظات ورود منحوس خمینی اهریمن صفت، همدستان مافیای مذهبی‌ او نیز او را شانه به شانه یاری میکردند و در ذهنشان آرزویی برای تصاحب قدرت بخشی از حوزه سیاسی ایران آینده را می‌پرورانند، بدون اینکه ذرّه‌ای از کسی‌ که همراهی و حمایتش میکنند یا شناخت واقعی‌ داشته باشند و یا اینکه ذرّه‌ای اطمینان کسب کرده باشند که این آخوند ولایت طلب، برای ایران و آینده ایران احساسی‌ داشته باشد!


تعریف کسی‌ که نه تنها خودش در شناخت رهبر سیاسیش کوتاهی‌ کرده و یا اینکه هم به خودش دروغ می‌گوید و هم‌ به مردم کشورش و برای کسی‌ تبلیغ می‌کند که سه دهه پیش از انقلاب ننگین ۵۷، در کتاب کشف السرار از اهداف ولایت طلبی خود، واضح و بدون پرده سخن گفته، حقیقتاً به جز واژه شّیاد یا ابله کدام یک مناسب تر شخصیت و هویت اصلی‌ این افراد به اصطلاح روشنفکر نما است؟! این افراد یا از خمینی شناخت داشتن و یا نداشتند، اگر شناخت واقعی‌ داشتند، پس باید شّیاد باشند که به ملت ایران دروغ گفتند و اگر اینقدر همت عالی‌ نداشتند که تنها یک کتاب از خمینی را که در سال ۱۳۴۲ به چاپ رسیده بود، خوانده باشند، پس باید ابله و نادان باشند. حماقت تا حدی که پس از اثبات هویت منفور و ضدّ ایرانی‌ جمهوری اسلامی پس از ۳۳ سال، هنوز در کربلائ انقلاب اسلامی سینه میزند و نام وبسایت خودش را با گستاخی تمام "انقلاب اسلامی در هجرت"میگذارد و پرچم سه رنگ شیرو خورشید نشان ایران را هم دل بخواهی تغییر میدهد و آنرا بدون هیچ نشانی‌، گویا که هیچ پیشینه ایران را قبول ندارد و تاریخ پرچم ایران تنها از آنجایی‌ که این کوته فکر سیاسی میپسندد، آغاز شده!


شاید برخی‌ از نوشتن این مقاله من چنین واکنشی نشان دهند، که امثال بنی صدر به زباله دان تاریخ پیوستند و دیگر نامی‌ از آنها بر زبان نیست. اما یادتان نرود که سخنی از بزرگی‌ چنین می‌گوید که هرگز دشمنان خود را دست کم نگیرید، خمینی دجال هم نامی‌ بر سر زبان‌ها نداشت و ناگهان، دسیسهٔ بیگانگان که طاقت دیدن ترقی‌ ملت ایران و پیشرفت صنعتی و اقتدار و صلابت ایران شاهنشاهی را نداشتند، از نا کجا آباد او را رهبر ملت بخت برگشته ایران کرد!


دلیل ابتلای ایران به طاعون حکومت مذهبی‌ و عفونتی به نام مافیای مذهبی‌ غضب خداوند و قسمت الهی نبود و تنها از بی‌ ملاحظگی و کوتاهی‌ همین مردم بود. حالا رو به خدا می‌کنیم و میگوییم چطور شد که ایران دچار چنین بلای خانمان سوزی شد و از کجا یک آخوند بی‌ سواد شد "رهبر ملت ایران"؟! باید گفت: از بی‌ تفاوتی‌ همین ملت به دشمنان در کمین خفته ایران و ایرانیت. از دست کم گرفتن اهریمن نژادانی چون همین افراد که در تصویر می‌بینید. زمانی‌ که خمینی پیش از فرود بر خاک ایران احساس خود را از بازگشت از تبعید به ایران با پوزخندی "هیچ" ابراز کرد، هیچ یک از این مافیای اسلامی خم به ابرو نیاوردند و در عوض خمینی جنایت کار را همه جا همراهی  و پشتیبانی‌ کردند! یکی‌ از این افراد که هنوز هم دروغ می‌گوید و دست از آرزوهای بر باد رفته انقلاب اسلامیش بر نداشته ابوالحسن بنی صدر هست که آزادی و دموکراسی را در آیه‌های قران و اسلام ناب محمدی تشریح می‌کند و بهترین نوع آزادی را آزادی اسلامی میداند!

از راست به چپ در ردیف پشت: ابوالحسن بنی‌صدر، صادق طباطبایی، حسن لاهوتی (پشت سر وی صادق قطب زاده) مرتضی مطهری. در جلو: روح‌الله خمینی، احمد خمینی در بازگشت خمینی به ایران در سال ۵۷





ویدئو زیر به طور دقیق تری این عکس را که برای سالها ممنوع بود، تشریح می‌کند. آگاه باشیم و از نفوذ مافیای مذهبی‌ و اصلاح طلبان در فضای مجازی به سادگی‌ گذر نکنیم و اجازه ندهیم که این خائنان به کشور بار دیگر مردم ایران رو به بازی بگیرند.


امروز اسلام پرستان از هر طیف سیاسی با هم برای حفظ حکومت اسلامی بیعت میکنند و دشمن اصلی‌ خود را نه تنها جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه نمی‌دانند، بلکه پیکان حملات را به سوی فرزند پادشاه فقید، رضا پهلوی گرفته اند و از ایراد کثیف‌ترین انگ‌ها و اتهامات به او و دوران حکومت پدرش کوتاهی‌ نمیکنند!


در ضمن این نوشته‌های یک جوان ایرانی‌ از نسل سوخته هست که سنی‌ کمتر از عمر حکومت جمهوری اسلامی دارد. جوانی که دیگر نمی‌خواهد وطنش به دهان گرگان گشنه قدرت سیاسی بیفتد و تنها آرزویش آزادی ایران و بازگشت شکوه و صلابت زنان و مردان ایرانی‌ و بازگشت آبروی ملی‌ ایرانیان در جهان و جامعه بین المللی، همچون دوران با شکوه پیش از انقلاب ننگین اسلامی، هست.


پدر ابولحسن بنی صدر در سمت چپ 



بدون شرح (بدون شرم)




ابوشریف اولین فرمانده سپاه در کنار ابولحسن بنی صدر

سخنرانی سید احمد خمینی در کنار ابوالحسن بنی‌صدر و عباس آقازمانی (ابوشریف)

ابولحسن بنی صدر به عنوان مشاور خمینی در کنار او در نوفل لوشاتو پاریس









چرا بالاترین مدام موضوع‌های داغ مربوط به رضا پهلوی رو پاک می‌کند؟


این بار نخستی‌ نیست که ما شاهد حذف موضوع‌های داغ پیرامون فعالیت‌های رضا پهلوی هستیم! طبق قوانین بالاترین، اگر موضوع که بیش از ده لینک از ده کاربر متفاوت و از آدرس‌های اینترنتی متفاوت داشته باشد و حول یک موضوع هم باشد، با صرف ۱۵۰۰۰ امتیاز قابل تبدیل به یک موضوع داغ می‌باشد. 

از مسئولین سایت بالاترین خواهشمندم که پاسخگو باشند. مگر اینجا مکانی برای گفتگوی آزاد نیست؟! به چه دلیل ما همواره شاهد چنین رفتار و سانسوری از طرف وبسایت بالاترین هستیم ؟!! لینک مربوط به موضوع داغ امروز پیرامون گفتگوی اختصاصی میان "رضا پهلوی" و فرشاد محمدی از وبسایت خبری "صبح امروز" بود که در دو بخش ارائه شده بود و دوستان بسیاری در وبلاگ‌ها شون به نقد و تحلیل این گفتگو پرداخته بودند و تمامی‌ این لینک‌ها بدنه این موضوع داغ رو تشکیل میداد که به دلیل نا معلومی پاک شد.  



یکبار دیگر به لینک‌های معتبر استفاده شده در شکل گیری این موضوع داغ با هم نگاه کنیم و کوشش کنیم تا مغرضانه از سانسور خبری در بالاترین حمایت نکنیم که به خودتون ضرر زدید. امروز رضا پهلوی، فردا شاید دیگری! منع آزادی بیان در هر نوع و در مورد هر کسی‌ محکوم و نا پسند می‌باشد. 


چهار وبسایت رسمی‌ در پست این خبر تشریک مساعی داشتند. 


۱) ایران گلوبال
۲) وبسایت رضا پهلوی
۳) وبسایت حذب مشروطه (لیبرال دمکرات)
۴) وبسایت صبح امروز


و هشت وبلاگ شخصی‌ که هر کدام به بخش‌های متفاوتی از این گفتگو از زوایای متفاوتی پرداخته و به نکته‌های متفاوتی اشاره دقیق تری کرده اند. هیچ کدام از لینک‌ها تکراری نیست و در هیچ کدام تخلفی صورت نگرفته. 

امیدوارم که از طرف بالایار‌ها و شخص مسئول  که این موضوع داغ رو حذف کرده پاسخ منطقی‌ رو در رابطه با این عملکرد نا پسندانه بالاترین دریافت کنیم و شاهد بازگشت این موضوع داغ ارزشمند به بخش پنجره موضوع‌های داغ باشیم. در غیر این صورت در نحوه عملکرد این رسانه‌ باید شک کرد.  

۱۳۹۰ دی ۹, جمعه

رضا پهلوی: بهترین، کم هزینه‌ترین و مشروع‌ترین راه نجات ایران سرمایه گذاری رو خود مردم ایران است که من اسمش را گذشتم "راه سوم"





در آخرین گفتگوی اختصاصی با شاهزاده رضا پهلوی به وسیله فرشاد محمدی از سایت صبح امروز، به تاریخ ۸ دی‌ ۱۳۹۰، در پاسخ هشتمین پرسشی که از ایشان در بخش نخست این گفتگو صورت گرفت، رضا پهلوی چنین گفت: 


پرسش هشتم: 

شکایت شما هم‌زمان شده با شدت گرفتن تحریم‌ها و همچنین تهدید‌ها در مورد حمله نظامی به ایران که به عنوان «دخالت بشردوستانه» یا «جنگ بشر دوستانه» عنوان می‌شود. فکر نمی‌کنید که شکایت شما در این برهه زمانی به وخیم‌تر شدن اوضاع ایران کمک کند؟ 


پاسخ شاهزاده رضا پهلوی:

اتفاقاً همه هدف من جلوگیری از این سناریو‌ است. دنیا تا کنون در برخورد با جمهوری اسلامی دو راه بیشتر به زبان نیاورده است. نخست دیپلماسی که تا به‌حال به نتیجه نرسیده است و دیگری سناریوهای تهاجمی، رزمی، نظامی و جنگی است. دنیا هیچ‌وقت به فکر بیان یک آلترناتیو سوم  که من اسمش رو گذاشتم راه سوم و در کتاب زمان انتخاب من هم که دو سال پیش چاپ شد به این مسئله اشاره کردم که راه سومی هم هست و آن هم سرمایه‌گذاری روی خود مردم آن کشور است که بهترین وسیله هستند و با کمترین هزینه و مشروع‌ترین راه می‌توان این را عوض کرد.

ضمن اینکه نیت دیگر من این بود که مسئله حقوق بشر که به نظر من برای ما مسئله محوری ا‌ست – وقتی می‌گویم ما، ما مردم ایران را می‌گویم – برای دنیا الزاماً ممکن است نباشد و مسئله هسته‌ای ایران را مد نظر داشته باشند. اتفاقا ما باید بتوانیم در این پارامتر «مسئله حقوق بشر» را مسئله کلیدی عنوان کنیم و حساسیت جهان را به این موضوع و این مهم جلب کنیم که ما زمانی خواهیم توانست نقض حقوق بشر را در ایران از بین ببریم که ایران به‌ آزادی و دموکراسی برسد.

اگر ایران به آزادی و دموکراسی برسد، مشکل هسته‌ای و خطر جمهوری اسلامی هم حذف می شود؛ ولی نه از طریق رزمی یا بر فرض بمب‌باران تاسیسات هسته‌ای ایران. به نظر من این سناریویی بازنده – بازنده است و اینکه الزاما دنیا نتیجه‌ای از آن نخواهد گرفت. مسئله دموکراسی در ایران مدت زیادی به عقب خواهد افتاد و تنها به نفع خود نظام جمهوری اسلامی تمام خواهد شد.

اتفاقاً برای جلوگیری از این نوع خطرات، راهکار سومی را باید در صحنه ارائه داد وگر نه جهان می‌گوید آیا راه دیگری هست؟ این راه دیگر را چه کسی باید نشان بدهد؟ خب ما مردم ایران باید نشان بدهیم، مثلا گذشته از اینکه مسئله حقوق بشر را معرفی می‌کنیم بلکه بگوییم که مکانیزمی وجود دارد که از طرف مردم ایران و با پشتیبانی مردم ایران می‌تواند برای هدف نجات ایران، از طریق خود مردم ایران، با دنیا وارد تعامل شود.

یعنی فرض بکنید یک شورای ملی برای معرفی کردن این آلترناتیو معرفی شود؛ یعنی تمام نیروهای سیاسی و چهره‌هایی که خارج از نظام هستند و در آن آلترناتیو بدیل نظام فعالیت ‌می‌کنند. دنیا وقتی با این آلترناتیو وارد یک رابطه مستقیم شود، بیشتر به فکر راهکاری غیر از سناریوهای رزمی یا جنگی و تهاجمی خواهد افتاد، در نبود این آلترناتیو، در نبود این تشکل، در نبود این راهکارهای دیگر است که خطر حمله نظامی به ایران بیشتر خواهد شد، و نه کمتر. 




۱۳۹۰ آذر ۲۶, شنبه

ترجمه گزارش آی - ریپورت سی‌ ان ان از شکوایه رضا پهلوی علیه علی‌ خامنه ای




پنجشنبه ۱۵ دسامبر، رضا پهلوی در یک کنفرانس مطبوعاتی در پاریس اعلام کرد که او از سازمان ملل متحد خواسته است تا رهبر ایران را در دادگاه جنایی بین‌المللی به اتهام جنایت بر علیه بشریت  محکوم کنند. 

رضا پهلوی یکی‌ از رهبران اپوزیسیون‌های ایرانیست که برای تغییر رژیم در ایران از سه‌ دهه گذشته تلاش کرده است. او علی‌ خامنه‌ای را مسئول تمامی‌ موارد نقض حقوق بشر در ایران در ده‌ها سال گذشته میداند.   

ایرانیان پس از تقلب در انتخابات رئیس جمهوری دو سال پیش در تابستان سال ۲۰۰۹ میلادی، سکوت ۳۰ ساله خویش را شکستند و به خیابان‌ها هجوم آوردند و تظاهراتی کردند تا جهانیان از نا امیدی این ملت نسبت به رژیم کنونی و همچنین خواسته و آرزوی بزرگ این مردم برای تغییر رژیم در ایران آگاه شوند.

اگرچه رژیم جمهوری اسلامی، موقتاً با موفقیت این معترضین رو به عقب نشینی مجبور کرده است، اما با وجود وسعت و بزرگی‌ این سرکوب ها، مردم ایران هرگز تسلیم نخواهند شد و در انتظار لحظه مناسب میباشند. این یعنی‌ همان آرامش قبل از طوفان است. 

رضا پهلوی چنین می‌گوید: به منظور به زانو در آوردن این رژیم و دستیابی به تغییر رژیم در ایران، نیازی به اعمال خشونت نیست. تنها کیلید رهایی ملت ایران از این رژیم در گروی یک همبستگی‌ ملی‌ و اجرای نافرمانی مدنی می‌باشد 

امروزه ما شاهد حمایت روز افزون ایرانیان از رضا پهلوی و دیدگاه او برای یک ایران آزاد هستیم. او بیشتر در میان نسل جوان از محبوبیت خاصی‌ برخوردار است.

خارج از نقطه نظر‌های سیاسی گوناگون، همگی‌ ایرانیان خواستار تغییر رژیم در ایران و اجرای یک رفراندم آزاد برای تصمیم گیری در خصوص آینده ایران هستند. اینکه شکل  حکومت آینده ایران یک پادشاهی پارلمانی و یا یک جمهوری دمکرات و سکولار باشد، بحث امروز مردم ایران نیست. نکته مهم و قابل توجه این است که بیشتر ایرانیان اتفاق نظر دارند که یک رژیم پارلمانی، سکولار و مردمی تنها راه ایجاد صلح در ایران آینده و کلّ ناحیه خاور میانه می‌باشد. 

آرتونیس ۱۷ دسامبر


۱۳۹۰ آذر ۲۰, یکشنبه

مردِ و حرفش / اظهار نگرانی رضا پهلوی از یک فاجعه احتمالی‌ پیرامون ساکنین اشرف و هشدار او به باراک اوباما و نور المالکی در دو نامه سرگشاده

حقیقتاً که رضا پهلوی ثابت کرده است که به آنچه که تا به این لحظه از آن سخن گفته است، در عمل نیز به آن پایبند بوده و اساسا همینطور که در گفتگویی که با کامبیز حسینی در برنامه پارازیت داشت و اعلام کرد, اگر به مطلبی باورِ راسخی نداشته باشد، آن را نخواهد بر زبان آورد.

آیا یادتان هست که رضا پهلوی پیرامون فعالیت‌های خویش و درخواست همکاری از تمامی‌ فعالین حقوق بشر در راستای آزادی ایرانیان عقیدتی‌ - سیاسی در بند و همچنین شکایت به حبس آقایان موسوی و شیخ کروبی، چنین گفته بود که " حقوق بشر گزینشی نیست"؟!

اقدامات اخیر ایشان، حاکی از این است که ایشان بیش از هرچیزی به رعایت آزادی بیان، رعایت حقوق شهروندی و رعایت مفاد حقوق بشر در خصوص هر کسی‌ و با هر تفکر و عقیده‌ای، اهمیت میدهند و به آن می‌‌اندیشند. یک آزادیخواه به تمام معنی..  

حالا این بار شهریار ایران، جناب رضا پهلوی  پیرامون وضعیت نگران کننده ساکنین کمپ اشرف که به روز‌های آخر وعدهٔ نور المالکی، نخست وزیر عراق نزدیکترمیشوند، دو نامه سر گشاده هشدار دهنده هم به آقای باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا و هم به آقای نور المالکی، نخست وزیر عراق نوشته که مضمون آن تاکید می‌کند به عواقب اسفناکی که این تصمیم عجولانه میتواند در بر داشته باشد.

رضا پهلوی در نامه به باراک اوباما، متذکر این شده است که با وجود اینکه عقاید تند سیاسی این سازمان بر کسی‌ پوشیده نیست و این تاریخچه سیاسی این سازمان شامل اعمال  خشونت و ترور میشود و  حتی همین سازمان بود که در روی کار آمدن همین نظام فعلی جمهوری اسلامی نقش بسزایی داشته، اما جمهوری اسلامی آنها را خطر بزرگی‌ برای بقای خود میداند و به همین دلیل، جان اعضای این سازمان شدیدا در خطر مرگ خواهد بود اگر تصمیمی برای جابجایی این افراد به مکانی امن تحت نظر کمیساریایی عالی‌ سازمان ملل صورت نگیرد.

رضا پهلوی در نامه سر گشاده دوم خود به نخست وزیر عراق، همچنین ضمن ابراز نگرانی از آینده هم میهنان ایرانی‌ پناه جؤ در کمپ اشرف، مینویسد که متأسفانه این تصمیم عجولانه دولت عراق پایبند به مفاد کنوانسیون ژنو نیست و ضمن درخواست به افزایش این زمان از  آقای نور المالکی همچنین از ایشان درخواست کردند تا اجازه به حضور و فعالیت کمیساریایی عالی‌ سازمان ملل و سازمان صلیب سرخ بدهند تا جابجایی افراد در حد امکان صحیح و بر اساس مفاد کنوانسیون ژنو صورت بگیرد. در آخر رضا پهلوی به نخست وزیر عراق چنین مینویسد که، زمان آن رسیده که آن فصل تاریک روابط میان ایران و عراق را بست و فصلی تازه به امید یک اتحاد دو طرفه میان هر دو کشور باز کرد و امیدوارم که شما جناب نورالمالکی، با نگاهی‌ برادرانه به این نامه، تصمیمی بگیرید به امید روزی که میان ایران و عراق روابطی صمیمی‌ و اتحادی منسجم وجود داشته باشد. 

متن این دو نامه سر گشاده در تارنامه شاهزاده رضا پهلوی قابل دسترسی‌ برای همگان است. 


۱۳۹۰ آذر ۱۵, سه‌شنبه

حقایقی که ملت ایران در رابطه با شکل گیری "انقلاب اسلامی" نمی‌دانند و یا باور ندارند!


دوستانی که انگیلیسی نمیدونند، خلاصه این ویدئو این هست که آقای مایکل ایوانس، نگارنده و تحلیل گر برجسته سیاسی، در رابطه با جیمی کارتر، رئیس جمهوری بخت آمریکا در سال ۱۳۵۷، و نقشه‌های شوم او برای تغییر رژیم در ایران و اسلامی کردن منطقه خاورمیانه سخن می‌گوید و جیمی کارتر را پدر خوانده بی‌ ثباتی در جهان مینامد از آنجایی که همین جیمی کارتر  طراح انقلاب اسلامی ایران بود و مبلغی معادل ۱۵۰ میلیون دلار آمریکا را در دفعات مختلف به خمینی دجال، در دوران اقامتش در نوفل لوشاتو فرانسه، پرداخت کرده بود. مایکل ایوانس در ادامه می‌گوید که شاه ایران نگرانیش را از عواقب ناگوار این سیاست جیمی کارتر پیش از ترک ایران به او گفته بود که اگر نقشه شوم کارتر عملی‌ شود، عواقب ناگواری در انتظار جهان و مردم ایران خواهد بود، از جمله؛ روسیه به افغانستان حمله خواهد کردم، عراق به ایران حمله نظامی خواهد داشت و اسلام گرا‌های بنیادگرا جهان را بی‌ ثبات خواهند کرد، که همه آنها در نهایت به حقیقت پیوستند.

در ادامه ایشان می‌گویند، که باراک اوباما و جیمی کارتر از سیاست‌های مماشات  مشابهی برخوردار هستند که به داشتن دیالوگ با حکومت‌های این چنینی و اسلام گرا می‌‌انجامد.  

در بخش دیگری از این قطعه مستند، پادشاه فقید در آخرین گفتگوی خود با Sir David Frost وقتی‌ در پاناما سکونت داشت، می‌گوید که این را میداند که خمینی به عنوان یک شخص تنها و بدون کمک قادر به این نبوده که طرح اصلی‌ چنین نقشه‌ای را برای ایران بکشد، یا تمام ارگان‌های تروریستی مربوط به انقلاب اسلامی رو تاسیس کند.  پادشاه می‌گوید که همچنین این حقیقت را میداند که مبلغ هنگفتی باید هزینه شده باشد، تا این نقشه شوم عملی‌ شود که خمینی و اطرافیانش توان مالی‌ آن را نداشته اند. آریامهر می‌گوید که به یقین این را میداند که گروهی از برترین و ماهر‌ترین پروپاگاندا های  سیاسی ( حقهٔ بازی سیاسی) به کار برده شده بودند، تا نظام سلطنتی ایشان رو به عنوان گروهی ظالم و هیولا‌های ستمگر نشان دهند تا خمینی به پیروزی برسد. 

ایشان می‌گویند که حتی از عملکرد موذیانه و غیر منصفانه، یک طرفه و مغرضانه رسانه‌ بی‌ بی‌ سی‌ و فرستادن گروهی ژورنالیست ضد شاه به ایران در زمان حکومتش آگاه هست که چگونه تنها نقش بلندگویی برای بلند تّر نشان دادن صدای مخالفین در ایران را داشتند. بی‌ بی‌ سی‌ پس از گذشت ۳۰ سال به خاطر این نحوه گزارش مغرضانه در تارنامه رادیو چهار بی‌ بی‌ سی‌ تنها اعتراف به ارتکاب چنین اشتباهی در تهیه خبر به شیوه غیر حرفه‌ای و نا درست ژورنالیستی و همچنین پخش اعتراضات سفیر کبیر بخت انگلیس در ایران به نحوه عملکرد این رسانه‌ در آن زمان کرد ولی‌ از ملت ایران هنوز هم عذر خواهی‌ رسمی‌ نکرده است. 

این‌ها بخشی  کوچک از خیانت غرب به ملت ایران و حکومت شاهنشاهی ایران است که ملت ایران هنوز هم نمی‌دانند و یا در دانستن آن کوتاهی‌ مییکنند، ولی‌ پادشاه فقید پس از گذشت یک سال از انقلاب اسلامی به باور آن‌ها رسیده بود! چه بد که او را هرگز باور نکردند برخی‌!..






برای کشف حقیقت به شما دوستان توصیه می‌کنم که با مستند Devokution ساخته بهرام و راد بهار لوو آشنا شوید که پیرامون چگونه گی‌‌ پیدایش فاجعه ۵۷، تحلیل‌ها و برسی‌‌های شفافانه و تا بحال شنیده نشده‌ای را بر اساس آخرین مدارک از بایگانی استخراج شده تهیه و تولید کرده اند. شما میتوانید که این مستند را از سایت زیر به دو زبان فارسی‌ و انگلیسی خریداری کنید. 




لینک سایت فیلم مستند Devolution






وقاحت بی‌ حد اندازه جمهوری اسلامی: پخش اعترافات عملیات تروریستی و گرامیداشت این گونه رفتار ها


ویدئو‌ای که می‌بینید بخشیست از برنامه پخش شده توسط جمهوری اسلامی در راستای تجلیل عناصر تروریستی و فعالیت آنها  در دوران حکومت پهلوی. این ویدئو زیاد نیاز به توضیح ندارد، تنها اینکه مرام جمهوری اسلامی طرح گروگان گیری اعضای خانواده پهلوی و طرح ترور زنده یاد شعبان جعفری را علناً و با وقاحت تمام در تلویزیون رسمی‌ کشور گرامی‌ میدارد و اینگونه رفتار‌ها را دلیرانه و آزادی خواهانه جلوه میدهد!!

این یعنی‌ دقیقا خصوصیت یک حکومت طالبانی. زنده یاد شعبان جعفری، بعد‌ها گفت که به قول آنها که مرا شعبان بی‌ مخ می‌نامند، من در بازگشت شاهی به کشور نقش داشتم که به زنان حق رای برای نخستین بار در تاریخ ایران را داد، اصلاحات ارزی کرد، جنگل‌ها رو ملی‌ کرد، ایران رو از کشوری جهان سوم به سطح کشور‌های در حال توسعه  و دروازه‌های تمدن پیش برد، امنیت کلّ خاورمیانه رو چنان تقویت بخشیده بود که کشوری به فکر حمله نظامی نبود، خانه‌های انصاف ساخت، بهترین دانشگاه‌ها رو تأسیس کرد، منابع آب رو ملی‌ کرد ،پاسپورت ایرانی‌ رو دارای اعتبار بالایی کرد. اما بر عکس آن دسته که خودشان رو روشنفکر میخوانند، یعنی‌ همان نهضت ملی‌، مجاهدین و حزب توده شخصی‌ دجال و حیله‌گر چون خمینی رو برای ملت ایران آوردند!!  



در بخشی از این قطعه فیلم یکی‌ از عناصر وابسته به رژیم ضدّ بشری و طالبانی جمهوری اسلامی، به نام عزت الله شاهی  مفتخرانه فاش می‌کند که قصد گروگان گیری برخی‌ از اعضای خاندان پهلوی و در صورت امکان قتل آنها رو در ازای آزادی برخی‌ زندانیان سیاسی آن زمان داشته است. از جمله شهرام، خواهرزادهٔ محمد رضا شاه پهلوی.

این پست رو گذاشتم برای اون دسته که مغرضانه و یا نا آگاهانه سیاست‌های محمد رضا شاه پهلوی در برابر چنین تروریست‌ها و جانیانی رو دیکتاتور مآبانه توجیه میکنند و به گونه‌ای این روز‌ها مخالفان شاه را توصیف میکنند که دیگران که عمرشان قد نمیدهد و یا آگاه نیستند شاید تصور کنند که آنها که به جرم ترور شخصیت‌های سیاسی و یا کشوری مجازات و اعدام شدند، همانند همین نداها و سهراب‌ها جوانانی از نسل سوخته و معصوم و بی‌ گناه بودند!! خیر،، هرگز اینگونه نبوده. امثال گل سرخی‌ها افرادی بودند که قصد ترور همین شاهزاده رضا پهلوی را داشتند تا به مقاصد خود برسند که حالا مجاهدین و حزب توده و کمونیست از آنها به طرزی مضحکانه قهرمان و شهید راه آزادی میسازند و نه از روی تصادف بلکه به خاطر مرام مشابه،  جمهوری اسلامی هم با آنها همسو و همفکر است.   

یاد آور میشوم آن دسته که مخالف شاه و ایران شاهنشاهی بودند اساسا مذهبی‌ و یا مارکسیست بودند ، به هر صورت هر کدام می‌خواستند ایران را به دست بیگانه‌ای بدهند که در نهایت مذهبیون افراطی ایران ما را به کشوری آمیخته با فرهنگ عربی‌ و اسلام گرا تبدیل کردند!!

بله، شاه با چنین افراد فناتیک و متعصبی از سوی مخالفان خویش روبرو بود که تنها زبان آنها توحش و اسلحه بود و از طرفی‌ علاقهٔ او برای مدرن کردن ایران چیزی بود که این افراد رو از هر چیزی بیشتر برای مبارزه و مخالفت با او بر می‌تابید.  




۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه

رضا پهلوی حمله به سفارت بریتانیا و سو استفاده از نام مقدس دانشجو را اقدامی غیر انسانی‌ و غیر قانونی‌ نامید و آن را شدیدا محکوم کرد

جناب آقای رضا پهلوی، شهریار ایران، با درج بیانیه‌ای در وبلاگ شخصی‌ و همچنین صفحهٔ رسمی‌ خویش در فیسبوک، عملکرد افراد و گروه‌های وابسته به رژیم را در حمله به سفارت بریتانیا با سو استفاده از نام مقدس دانشجو را که تلاشی برای لکه دار کردن چهره دانشجویان آزادی خواه کشورمان می‌باشد را حرکتی غیر انسانی‌ و غیر قانونی خواند و چنین رفتار‌ها یی را ضربه‌ای به منافع ملی‌ میهنی تمام ایرانیان تشریح کرد و آن را شدیدا محکوم کرد.

رضا پهلوی، در ادامه چنین رفتار‌های ماجرا‌ جویانه و تنش آفرین این نظام را تنها بهانه‌ای برای انحراف اذهان عمومی‌ از نقض  مستمر حقوق بشر، شرایط وخیم زندانیان سیاسی و عقیدتی‌ و همچنین بحران‌های اقتصادی، اچتماعی و فرهنگی‌ حال حاضر ایران توصیف می‌کند.  


ایشان بار دیگر، همان گونه که در گذشته شفاف و واضح عنوان کرده بودند، تنها راه نجات کشور را، همبستگی‌ میان تمام ایرانیان و مبارزه از طریق اجرای نا فرمانی‌های مدنی بر علیه این نظام و بدون دخالت نیرو‌های خارجی‌، بلکه با حمایت جامعه بین‌المللی عنوان کردند. متن کامل این بیانیه در زیر درج شده است. 

دوستانی که مایل هستند تا بیشتر با خبر از فعالیت‌های ایشان باشند میتواند در فیسبوک خویش، صفحهٔ رسمی‌ شاهزاده رضا پهلوی را جستجو کرده و به عضویت آن در آیند و یا از لینک زیر استفاده کنند. 




Wednesday, November 30th, 2011 byرضا پهلوی



Reza Pahlavi

علیرغم تعهد جمهوری اسلامی به اجرای کنوانسیون وین و مقررات بین المللی در ارتباط با مصونیت اماکن دیپلماتیک، روز سه شنبه هشتم آذرماه، تعدادی از عوامل دست نشانده حکومتی، با حمله به سفارتخانه بریتانیا و اقامتگاه دیپلمات های آن کشور در تهران، بار دیگر ضربه ای سنگین بر اعتبار ایران و ایرانی در صحنه جهانی وارد نمودند.

آنچه مسلم است، هدف جمهوری اسلامی از دست زدن به این اعمال و اتخاذ سیاست های ماجراجویانه و تنش آفرین، انحراف اذهان عمومی از نقض مستمر حقوق بشر در ایران، وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی – عقیدتی و معضلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی عدیده ای است که کشورمان را به ورطه نابودی کشانده است.

من، اقدام غیرانسانی و غیرقانونی عوامل وابسته به حکومت اسلامی را به نام مقدس دانشجو، در زیر پا
گذاشتن قوانین و مقررات بین المللی که نتیجه ای جز پایمال شدن منافع ملی ایران در بر نخواهد داشت، را شدیدا محکوم می نمایم.

هم میهنانم،

در این شرایط حساس تاریخی که سرزمینمان ایران با آن روبروست، وظیفه همه ما شهروندان ایرانی است تا دست در دست یکدیگر، در چارچوب یک جنبش نافرمانی مدنی مسالمت آمیز، برای برقراری دموکراسی و حقوق بشر و حفظ منافع ملی کشورمان، متحد شویم.

جامعه جهانی نیز باید حساب ملت ایران را از این اقدامات وحشیانه و غیرقانونی جدا نموده و بصورت علنی و شفاف از خواسته های دموکراتیک و آزادیخواهانه مردم ایران پشتیبانی نماید.

بار دیگر تاکید می نمایم که سرنوشت ایران نه با دخالت نظامی خارجی بلکه تنها باید توسط مردم ایران و با حمایت جامعه بین المللی تعیین شود.

خداوند نگهدار ایران باد

رضا پهلوی

۱۳۹۰ آذر ۵, شنبه

همکاری حقوقدانان عالی‌ رتبه داخل و خارج از کشور در تدوین پیش نویس "شکایت نامه رسمی‌" پیرامون نقض حقوق بشر در ایران





دیروز، ۲۵ نوامبر ۲۰۱۱ میلادی، جناب آقای رضا پهلوی،  گزارشی را در رابطه با پیشرفت پیش نویس "شکایت نامه رسمی‌" که در رابطه با نقض حقوق بشر و درخواست برای آزادی زندانیان سیاسی - عقیدتی‌ می‌باشد را در اختیار عموم مردم قرار دادند. طرح  و ایده اصلی‌ این نامه ۲۷ روز پیش از طریق وبلاگ شخصی‌ شاهزاده رضا پهلوی و همچنین وبگاه بالاترین با برچسب 2011HR8712 معرفی‌ و در دسترش علاقمندان و فعالان حقوق بشر قرار گرفت. لازم به ذکر است که  در طول این چهار هفته، از زمان انتشار این طرح و ایده به وسیله جناب رضا پهلوی و درخواست او از دیگران برای همکاری و ارائه پیشنهادت و نظریات در رابطه با چگونه بهبود بخشیدن این پیش نویس، هیچ یک از رسانه‌‌های خبری فارسی زبان معروف، از جمله بی‌ بی‌ سی‌ فارسی، صدای آمریکا (فارسی)، رادیو فردا و حتی شبکه منو تو این خبر را هرگز انعکاس ندادند و در گسترش آن که نهایتان کمکی‌ بود در راستای آزادی زندانیان  سیاسی -عقیدتی‌، کمال کوتاهی‌ و تبعیض را قائل شدند که جای هیچ گونه توجیهی‌ را ندارد. 

با وجود تمام تحریم‌های مغرضانهٔ رسانه‌‌ای که این روزها تنها مختص رضا پهلوی میشود و نه دیگر اپوزیسیون ها، بیش از ۳۲۰۰ پیغام در این رابطه از سوی دبیر خانه رضا پهلوی دریافت شد که در این میان ۷۳ پیشنهاد عملی‌ و مفید ارزیابی شده اند، که خود موفقیت چشم گیری در راستای آزادی آزادیخواهان در بند است. در ادامه رضا پهلوی از آغاز همکاری حقوقدانان برجسته و مطرح داخل و خارج از کشور، پیرامون تدوین این پیش نویس نوید میدهد و اینکه برخی‌ از این فعالان عالی‌ رتبه، از نیمه دوم آبان ماه تا  به این لحظه، همکاری خود را با ایشان آغاز کرده اند. رضا پهلوی در پاسخ به هموطنانی که در این مدت از رفتار غیر قابل توجیه رسانه‌ ها، ناراضی و نا امید گشتند ، می‌گوید که:  هم میهنانم، فراموش نکنیم که ما خود رسانه ایم.   

جناب رضا پهلوی ضمن بیان این مطلب که گروه حقوقی که با او همکاری میکنند، لیست کاملی از تمام زندانیا‌ن سیاسی - عقیدتی‌ از هر گونه قشر، طیف و صنف از سراسر کشور را تحت اسناد حقوقی ضمیمه این پیشنویس کرده اند، از آن دسته از هم میهنانی که به هر نحوی خود را قربانی نقض حقوق بشر در ایران میدانند، درخواست کردند که برای تکمیل کردن این پیش نویس یا از طریق درج مطلب در وبلاگ ناشناس و یا از طریق تماس با آدرس الکترونیکی‌ خود رضا پهلوی، https://www.rezapahlavi.org/contact.php، این مسائل را عنوان کنند.    



شخصا، بسیار خرسندم از صورت گرفتن چنین کمک و استقبالی باور نکردنی  از قدمی‌ چنین بلند همتانه میان آزادیخواهان. یکی‌ از بزرگترین مزایای اتحاد میان فعالان حقوق بشر، وبلاگ نویسان آزادیخواه و شهریار ایران، جناب رضا پهلوی، ایجاد فرصتیست استثنائی تا راهکارها و پیشنهادات نوع آورانه و کار آمد در یک جا جمع گردند، تا بهترین و موثر‌ترین آنان برگزیده شوند و در مرحله اجرائی قرار گیرند. از دید نویسنده این مطلب، این پروژه، تا به این لحظه، به نظر میاید که یکی‌ از موفق‌ترین قدم هائیست که در طول این ۳۳ ساله از سوی ایرانیان از لحاظ اتحاد افکار از هر قشر و گروه سیاسی، برای آزادی زندانیان و ابراز انزجار نسبت به جمهوری اسلامی صورت گرفته است. 


در زیر میتوانید متن کامل این گزارش را بخوانید: 


هم میهنانم،


به منظور آغاز یک اقدام عملی ملی و بین المللی برای آزادی زندانیان سیاسی - عقیدتی، ششم آبان ماه سال جاری، پیش نویس یک شکایت نامه رسمی برای ارسال به تمام مراجع ذیربط (کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد، دبیرکل سازمان ملل متحد و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد) در اختیار عموم قرار گرفت تا با مشارکت و همکاری یکایک شهروندان ایرانی و با کمک ابزارهای ارتباطی، بتوانیم حکومت اسلامی ایران را  وادار به آزادی بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی- عقیدتی نماییم. مشارکت گسترده شما هم میهنان عزیــزم، در این اقدام گروهی، آغاز یـک حرکت منسجم و مــدنی می باشد. مشارکتی مسئولانه که آینده ای روشن را برای کشورمان رقم خواهد زد.


لازم به ذکر است که جمع آوری تمامی پیشنهادات مطرح شده در وبلاگ های مستقل، بدلیل گستردگی آن و عدم وجود امکانات فنی کافی، امکان پذیر نبوده است. با توجه به توانایی ها و امکاناتی که وبگاه بالاترین در اختیار کاربران و وبلاگ نویسان جهت مشارکت در تکمیل پیش نویس نامه 2011HR8712 قرار داده است، گزارش مختصری از روند کار را در اختیار شما قرار می دهم. 


در ارتباط با پیش نویس نامه 2011HR8712، تاکنون 3200 پیام دریافت کرده ایم. همچنین تعدادی از حقوقدان عالی رتبه ایرانی، در داخل و خارج از کشور، برای تدوین متن نهایی، اعلام آمادگی نموده و چند تن از آنها از نیمه دوم آبانماه سال جاری فعالیت خود را آغاز کرده اند. از بین پیام های دریافتی، هفتاد و سه پیشنهاد مفید و عملی در اختیار گروه حقوقدان جهت مطالعه قرار گرفته است. 


همچنین، گروه حقوقی، لیست کاملی از زندانیان سیاسی- عقیدتی، از همه طیف ها، اقشار و صنف های مختلف در سراسر کشور را به عنوان مستندات حقوقی شکایت نامه، تهیه نموده است. برای هرچه کامل تر بودن این شکایت نامه، از تمام کسانی که به هر نحوی قربانی نقض حقوق بشر در ایران شده اند و یا اطلاعات ویژه ایی در ارتباط با زندانیان سیاسی- عقیدتی دارند، دعوت می شود تا با ایجاد و درج در وبلاگ ناشناس و یا از طریقhttps://www.rezapahlavi.org/contact.php با ما تماس بگیرند. این پرونده در اواخـــر آذر ماه سال جــاری به مراجع ذیربط ارسال می گــردد و از طریق رسانـه های بین المللی به اطلاع عموم خواهد رسید.


در اینجا فرصت را غنیمت می شمارم تا از همکاری صمیمانه وبگاه اجتماعی بالاترین سپاسگزاری نمایم. همچنین از وبگاه کلمه و هرانا که اطلاعات مربوط به زندانیان سیاسی- عقیدتی و موارد نقض حقوق بشر در ایران را در دسترس عموم قرار می دهند کمال تشکر را دارم.


در پایان، باید به این نکته نیز اشاره نمایم که عده ایی از عدم انتشار این شکایت نامه توسط رسانه های خبری فارسی زبان معروف اعلام نارضایتی کرده اند، هم میهنانم، فراموش نکنیم که ما خود رسانه ایم.


خداوند نگهدار ایران باد


رضا پهلوی


۱۳۹۰ آبان ۳۰, دوشنبه

۱۷ شهریور



قطعه فیلمی که می‌بینید گزیده‌ای کوتاه است از یکی‌ از ژرف‌ترین مستند‌های تاریخی‌ ساخته شده پیرامون رویداد‌های سیاسی ۷ دهه اخیر ایران به نام Devolution که به پارسی‌ "‌واگذاری" (انحطاط و یا پسرفت)  معنی‌ میدهد و درواقع مخالف وضد واژه انقلاب می‌باشد. همانطور که از نام این مستند گویاست، سیر نزول و افت ایران مورد تجزیه و تحلیل بسیار عمیق قرار می‌گیرد. این مستند به گونه‌ای فراگیر و به تحلیل دخالت‌های بیگانگان در تشکیل انقلاب ۵۷ می‌پردازد. در بخشی از این مستند حضور اشخاصی‌ با هویت غیر ایرانی‌ در میان جمعیت معترضین نشان داده میشود که ادعا میکنند ایرانی‌ هستند و با استکبار جهانی‌ مخالف هستند. البته لهجه عربی‌ و صورت پوشیده و هویت مرموز این افراد نشان دهنده واقعیتی تلخ تّر از آن چیزیت که بر ما ۳۳ سال است که تحمیل شده است. این انقلاب دستاورد مردم ایران نبوده است و دخالت عوامل تروریستی در آن چنان واضح است که امروز کشور‌های غربی از افشأ و اعتراف آن در رسانه‌ها بیم دارند. این دخالت عوامل عرب در نهایت منجر به تحقق یافتن توطئه جمعهٔ سیاه و یا همان ۱۷ شهریور هم میشود.

در نسخه کامل این مستند دو شخص ابو ندال و ابو شریف به عنوان دو تروریست لبنانی معرفی‌ میشوند که با درخواست کمک از یاسر عرفات از سوی خمینی این دو تروریست به استخدام فرایند انقلاب اسلامی ایران در می‌آیند و به ایران مخفیانه سفر میکنند تا در میان تظاهر کنندگان ایرانی‌ غیر مسلح در ۱۷ شهریور ۵۷ که تنها در حال تظاهرات بدون خشونت بودند، ناگهان اقدام به شلیک به سمت ارتش شاهنشاهی از سوی مردم کنند و سربازان ارتشی رو نیز با این حرکت تحریک به شلیک متقابل به سوی مردم معترض کنند و خون و خون ریزی راه بیندازند.

نتیجه این اقدام ضدّ بشری، کشته شدن ۸۰  شهروند ایرانی‌ و ۹ سرباز ارتش شاهنشاهی و از همه مهمتر کاشته شدن بذر نفرت در دل مردم نا آگاه و زود باور ایران نسبت به محمد رضا شاه پهلوی و تخریب چهره او در دید سیاستمداران و مردم جهان می‌باشد تا خمینی که تنها مخالف سر سخت بود در نظر مردم مطرح و صاحب قدرت سیاسی شود. همان روز مجله نیوز ویک آمریکا این کشته شدگاه را به دروغ و با اغراق ۳ میلیون نفر گزارش میدهد. این گونه است که مردم را احساساتی و تحریک میکنند تا دستان خود را آغشته به خون قربانیان این توطئه اسلامی و ضدّ ایرانی‌ کنند و در برابر دوربین‌های بی‌ بی‌ سی‌ بالا بگیرند و فریاد مرگ بر شاه سر دهند و از یک جنایت کار و ویرانگر چون خمینی حمایت کور کورانه بکنند. شوربختانه در نهایت محمد رضا شاه پهلوی رو متهم چنین جنایتی کردند. 

بعد از گذشت ۳۳ سال، هنوز هم اکثر ما ایرانیان چنان لجوجیم و حاضر به نشان دادن هیچ گونه انعطاف پذیری در پذیرفتن درستی‌ توطئه جهانی‌ ۵۷ نیستیم و هیچ تمایلی به یک پژوهش ژرف فردی پیرامون این فاجعهٔ تاریخی‌ که کمتر از ۴ دهه پیش در کشورمان رخ داد، نداریم و آنچه را که رژیم آخوندی و رسانه‌‌های مرموزی چون بی‌ بی‌ سی‌ و صدای آمریکا به ما گفته اند را با سادگی‌ تمام باور می‌کنیم. به تمامی‌ هم میهنانم پیشنهاد می‌کنم که این مستند کاملا بی‌ طرف رو که برای ساخت آن ششصد و پنجاه هزار دلار هزینه شده است را ببینند تا واقعیت پیدایش حکومت اسلامی در ایران و ریشه‌های ۴۰ ساله آن را که از زمان تشکیل حزب توده در ایران شکل گرفته بود و همچنین پیامد نگرانی کاپیتالیسم از پیشرفت کمونیسم در ایران و پیامد نگرانی غرب را نسبت به پیشرفت و ترقی‌ ایران دریابند.

این مستند با رجوع به مدارک جدید تاریخی‌ و انتشار آنها در این مجومه و همچنین پخش قطعه فیلم‌های تاریخی‌ دیده نشده، حقایق را به گونه‌ای ژرف تشریح و توصیف میکند


۱۳۹۰ آبان ۲۶, پنجشنبه

اکثر ایرانیان نژاد آریایی ندارند؟

این نوشتار کاریست از هم میهن گرامی‌، جناب آقای پیام روشن که با اجازه خود ایشون در این وبلاگ قرار گرفته و در نهایت در تارنامه بالاترین نیز پست خواهد شد. 

 چند روز پیش بخش فارسی بی‌ بی‌ سی‌ گزارشی مبنی بر آریایی نبودن بیشتر ایرانیان پخش کرد که برخی‌ از دوستان را سخت خشمگین نموده است. من هم بر آن شدم که مطلبی هر چند کوتاه در این مورد به روی کاغذ بیا‌ورم تا دوست و دشمن هر دو  بدانند که تریبون بطور کامل در دست دشمنان ایران قرار نگرفته است و بیشه آنطور که برخی‌ گمان میکنند خالی‌ نیست

برای پاسخ گویی به این مطلب پیش از هرچیز لازم دیدم که به این گزارش به دقت گوش فرا دهم و ببینم که حضرات اصولاً چه ادعائی کرده اند و به قول معروف حرف حساب آنها چیست. پس از تماشا کردن گزارش تصویری در وحله نخست به این نتیجه رسیدم که بی‌ بی‌ سی‌ فارسی از نتیجه تحقیقات آن پژوهشگر ایرانی‌ که گویا فردی وطنپرست هم می‌باشد آنطور که خود خواسته است برداشت کرده و سخنان او را خواسته یا ناخواسته به نوعی تحریف نموده است. آنچه من از گفته‌های آن پژوهشگر ایرانی دستگیرم شد این بود که بافت ژنتیکی‌ تمام ایرانیان یکسان و همگون است و این صد البته مشت محکمیست بر دهان تمام تجزیه طلبان و کسانی‌ که سخن از اقوام و حتی ملل مختلف ایرانی‌ میرانند. نیز پژوهشگر محترم ایرانی‌ بر این باور است که این بافت ژنتیکی‌ بطور بسیار نامحسوسی با بافت ژنتیکی‌ اقوام مهاجرت کرده به ایران مخلوط شده است که این هم نشان از نژاد پرستی‌ ایرانیان دارد که من به شخصه در مورد آن هیچ شکی ندارم و همین امروزه نیز به هنگام ازدواج این مسائل کما فی‌ سابق مطرح هستند و هر کسی‌ با هر کسی‌ وصلت نمیکند، هرچند هم که آن شخص توانمند و تحصیلکرده باشد

من در اینجا البته فرض را بر این میگذارم که در این پژوهش هیچ غرض ورزی نبوده و نتایج آنرا نیز زیر سوال نمی‌برم. تنها چیزی که در اینجا سوال برانگیز است نتیجه گیری گزارشگر بی‌ بی‌ سی‌ از نتایج این پژوهش میباشد. ایشان اینطور که پیداست فرض را بر این گذارده اند که آریا نام قومیست که در قفقاز و یا در مناطق شمالی‌ دریای مازندران سکنی داشته است و اشتباه او نیز از همینجا آغاز میشود. من نمیدانم اینها کدام قوم خیالی را قوم آریا فرض کرده اند و خون ایرانیان امروزی را با خون کدامین مردمان سنجیده اند. آیا خون ایرانیان را با خون قزاق‌ها یا أزبک‌ها مقایسه کرده اند؟ حضرات می‌گویند که از بیش از دویست ایرانی‌ مختلف نمونه برداری کرده اند. بسیار خوب. اما این نمونه‌ها را با کدامین نمونه مقایسه کرده اند؟ نمونه آنها از یک انسان آریایی چه کسی‌ بوده که خون ایرانیان با آن خون همگون نبوده؟

بی‌ پرده سخن می‌گویم. از دیدگاه بنده در این گزارش اگر اشتباهی رخ داده ۶۰% آن از روی حماقت بوده و شاید ۴۰% از روی غرض. یک برداشت درست از این پژوهش انجام شده دقیقا وارون آن چیزی که بی‌ بی‌ سی‌ به عنوان تیتر خبر قرار داده است را ثابت می‌کند و آن اینکه ایرانیان اولا همگونی دارند یعنی‌ همان چیزی که ما همواره گفته ایم. یک ملت و آن هم ایران. دوما این بافت ژنتیکی‌ از ده هزار سال پیش تا کنون خوشبختانه و به دلیل نژاد پرستی‌ ایرانیان کما بیش همان مانده که بوده. که خوب این هم در تأیید ناسیونالیسم ایرانی‌ است. از اینها گذشته بر کسی‌ پوشیده نیست که هزاران سال پیش از اینکه واژه آریا حتی به گوش یک دانشمند غربی هم برسد در سنگنبشته‌های پادشاهان ایران و بر کوه‌های سراسر ایران نقش بسته بوده است

پس با اجازه من در اینجا سخن را کوتاه می‌کنم و نتیجه گیری درست را برای آنها که کندتر هستند و یا به هر دلیل دیگر همچو گزارشگران بی‌ بی‌ سی‌ برداشت غلطی داشته اند جمع بندی می‌کنم. مردم فلات ایران از لحاظ ژنتیکی‌ همسان هستند و در نتیجه باید از آنها به عنوان یک ملت نام برد و بیهوده به دلیل گویش‌های گوناگون میان آنها تفاوت قائل نشد و حرف‌های بی‌ پایه و اساس به میان نیاورد. دوما این مردم حدود ده هزار سال است که از پاکی خون خود تا جای ممکن پاسداری کرده اند. هنوز هم که هنوز است یک ایرانی‌ به این سادگی‌‌ها همسر کسی‌ که چهره‌ای مغول وار یا عرب گونه داشته باشد نمی‌شود و از همین راه بوده که این پاکی خون ما حفظ شده. هزاران زن و دختر ایرانی‌ که مرگ را به همسری عرب و مغول ترجیح دادند را هرگز فراموش نمی‌کنیم و یاد آنها را همواره گرامی‌ میداریم. آنها بودند که شرافت و پاکی ما را حفظ کردند و هرگز به کنیزی و همسری متجاوزین در نیامدند. سوماً و در پایان میرسیم به اینکه چه کسی‌ آریایی است و چه کسی‌ نیست. ما ایرانیان بر این باور هستیم که واژه آریایی مترادف با واژه ایرانی‌ است و اصولاً نباید تفاوتی قائل شد. اما نیک‌ آگاهیم که امروزه هر دیوانه‌ای خود را آریایی مینامد. از انگلستان گرفته تا دانمارک و روسیه و هند و آمریکا و الی‌ آخر. در مورد این واژه میتوان بحث‌ها کرد. می‌توان گفت که آریایی بودن به خون نیست بلکه به روح و روان و ارزش‌های انسانی‌ مرتبط میباشد. چیزی که گروهی ادّعا میکنند. قدر مثلم این است که ما ایرانیان نمیتوانیم روس‌های سفید و مردم هند را از آریایی نامیدن خود منع کنیم. اصولاً بحث و جدل در این مورد کاری کودکانه است و هرگز به نتیجه‌ای نخواهد رسید. اینطور که پیداست امروز همگان خواهان این هستند که خود را به نویی‌ به این واژه بچسبانند. از این روی من به دوستان پیشنهاد می‌کنم که از این بحث‌ها حذر کرده به واژه ایرانی‌ اکتفا کنند

همانطور که پیشتر عرض کردم ایرانی‌ همان آریایی است و ما اینرا نیک‌ میدانیم و نیازی نیست با هر کس که ادعای دانش می‌کند در این مورد بحث کنیم. آنچه در این زمینه مهم است یکپارچگی ما مردم فلات ایران میباشد و نه چیز دیگر. بیاییم و نگذاریم ما را بیهوده با مسائلی‌ که هیچ ارتباطی‌ به مشکلات امروزی ما ندارند سرگرم کنند. ایرانی‌ یعنی‌ آریایی، همانطور که خلیج، خلیج فارس است و نه چیز دیگر، همانطور که نوروز متعلق به ایرانیان است، همانطور که بوعلی سینا ایرانی است و الی‌ آخر. ما نباید در این مورد خود را با بیگانگان طرف گفتگو قرار دهیم. ما خود به نیکی‌ میدانیم که کیستیم و چیستیم. آنچه ما امروزه به آن نیازمندیم یک دولت مرکزی نیرومند و ایراندوست است که ایران و ایرانی‌ را به موضع قدرت برساند تا دیگر هر کس و ناکسی اینگونه به خود اجازه زیر سوال بردن هویت ما را ندهد. هدف ما باید این باشد که مردم ما به رسانه‌ ملی‌ خودمان گوش فرا دهند و نه به آژانس‌های تبلیغاتی کشورهای بیگانه. به امید روزی که رسانه‌ ملی‌ کشورمان براستی ملی‌ باشد و در راستای منافع ملی‌ و میهنی فعالیت کند این سخن را به پایان میرسانم

با سپاس از توجه خوانندگان گرامی‌
پیام روشن ۲۵ آبان ماه ۱۳۹۰ خورشیدی


۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه

خفّت و خواری از این بیشتر؟






خفت و خواری از این بیشتر که قطر بیاد پروازهای داخلی ایران رو بگیره؟

کجاست اون شرکت هواپیمایی ایران ایر که زمانی یکی از پنج ایرلاین برتر دنیا بود؟ کجاست او ایران ایری که برترین شرکت هواپیمایی آسیا بود؟ شرکت ایران ایری که تاریخ تاسیسش از بوجود آمدن خیلی از کشورهای کوچک خلیج فارس بیشتره! بگو مرگ بر آمریکا که اگر یک شیخ نشین که به اندازه یکی از دهات ایران هم نیست گاز و خاک و حالا خط هواپیمایی ما را هم تصرف کرده ولی مهم نیست , خفت و خواری از این بیشتر!؟ باید خون گریست خون , خاک بر سر من ایرانی که چنین روزهای خواری رو میبینم ما نابود شدیم نابود

ویدئویی که می بینید تبلیغ آمریکایی ها برای پرواز مستقیم تهران-نیویورک شرکت هواپیمایی ایران ایر در دهۀ 70 هست، یعنی 30 تا 40 سال پیش ما پرواز مستقیمی رو از تهران به نیویورک داشتیم که الآن خیلی از کشورهای پیشرفته تازه وقتی برقرارش می کنن کلی توی بوق و کرنا میکنن که چه کردیم، بیا و ببین!