برایِ دیدنِ تارنمایِ شورایِ ملی‌ ایران و حمایت از منشورِ پیشنهادی در صورتِ تمایل، خواهشاً رویِ تصویرِ بالا کلیک کنید

۱۳۹۰ دی ۱۰, شنبه

منحوس و منفور‌ترین عکس تاریخ ایران / اهریمن و یارانش


در تصویر زیر ( لحظه ورود خمینی به ایران)، همانگونه که به طور واضح می‌بینید ، از نخستن  لحظات ورود منحوس خمینی اهریمن صفت، همدستان مافیای مذهبی‌ او نیز او را شانه به شانه یاری میکردند و در ذهنشان آرزویی برای تصاحب قدرت بخشی از حوزه سیاسی ایران آینده را می‌پرورانند، بدون اینکه ذرّه‌ای از کسی‌ که همراهی و حمایتش میکنند یا شناخت واقعی‌ داشته باشند و یا اینکه ذرّه‌ای اطمینان کسب کرده باشند که این آخوند ولایت طلب، برای ایران و آینده ایران احساسی‌ داشته باشد!


تعریف کسی‌ که نه تنها خودش در شناخت رهبر سیاسیش کوتاهی‌ کرده و یا اینکه هم به خودش دروغ می‌گوید و هم‌ به مردم کشورش و برای کسی‌ تبلیغ می‌کند که سه دهه پیش از انقلاب ننگین ۵۷، در کتاب کشف السرار از اهداف ولایت طلبی خود، واضح و بدون پرده سخن گفته، حقیقتاً به جز واژه شّیاد یا ابله کدام یک مناسب تر شخصیت و هویت اصلی‌ این افراد به اصطلاح روشنفکر نما است؟! این افراد یا از خمینی شناخت داشتن و یا نداشتند، اگر شناخت واقعی‌ داشتند، پس باید شّیاد باشند که به ملت ایران دروغ گفتند و اگر اینقدر همت عالی‌ نداشتند که تنها یک کتاب از خمینی را که در سال ۱۳۴۲ به چاپ رسیده بود، خوانده باشند، پس باید ابله و نادان باشند. حماقت تا حدی که پس از اثبات هویت منفور و ضدّ ایرانی‌ جمهوری اسلامی پس از ۳۳ سال، هنوز در کربلائ انقلاب اسلامی سینه میزند و نام وبسایت خودش را با گستاخی تمام "انقلاب اسلامی در هجرت"میگذارد و پرچم سه رنگ شیرو خورشید نشان ایران را هم دل بخواهی تغییر میدهد و آنرا بدون هیچ نشانی‌، گویا که هیچ پیشینه ایران را قبول ندارد و تاریخ پرچم ایران تنها از آنجایی‌ که این کوته فکر سیاسی میپسندد، آغاز شده!


شاید برخی‌ از نوشتن این مقاله من چنین واکنشی نشان دهند، که امثال بنی صدر به زباله دان تاریخ پیوستند و دیگر نامی‌ از آنها بر زبان نیست. اما یادتان نرود که سخنی از بزرگی‌ چنین می‌گوید که هرگز دشمنان خود را دست کم نگیرید، خمینی دجال هم نامی‌ بر سر زبان‌ها نداشت و ناگهان، دسیسهٔ بیگانگان که طاقت دیدن ترقی‌ ملت ایران و پیشرفت صنعتی و اقتدار و صلابت ایران شاهنشاهی را نداشتند، از نا کجا آباد او را رهبر ملت بخت برگشته ایران کرد!


دلیل ابتلای ایران به طاعون حکومت مذهبی‌ و عفونتی به نام مافیای مذهبی‌ غضب خداوند و قسمت الهی نبود و تنها از بی‌ ملاحظگی و کوتاهی‌ همین مردم بود. حالا رو به خدا می‌کنیم و میگوییم چطور شد که ایران دچار چنین بلای خانمان سوزی شد و از کجا یک آخوند بی‌ سواد شد "رهبر ملت ایران"؟! باید گفت: از بی‌ تفاوتی‌ همین ملت به دشمنان در کمین خفته ایران و ایرانیت. از دست کم گرفتن اهریمن نژادانی چون همین افراد که در تصویر می‌بینید. زمانی‌ که خمینی پیش از فرود بر خاک ایران احساس خود را از بازگشت از تبعید به ایران با پوزخندی "هیچ" ابراز کرد، هیچ یک از این مافیای اسلامی خم به ابرو نیاوردند و در عوض خمینی جنایت کار را همه جا همراهی  و پشتیبانی‌ کردند! یکی‌ از این افراد که هنوز هم دروغ می‌گوید و دست از آرزوهای بر باد رفته انقلاب اسلامیش بر نداشته ابوالحسن بنی صدر هست که آزادی و دموکراسی را در آیه‌های قران و اسلام ناب محمدی تشریح می‌کند و بهترین نوع آزادی را آزادی اسلامی میداند!

از راست به چپ در ردیف پشت: ابوالحسن بنی‌صدر، صادق طباطبایی، حسن لاهوتی (پشت سر وی صادق قطب زاده) مرتضی مطهری. در جلو: روح‌الله خمینی، احمد خمینی در بازگشت خمینی به ایران در سال ۵۷





ویدئو زیر به طور دقیق تری این عکس را که برای سالها ممنوع بود، تشریح می‌کند. آگاه باشیم و از نفوذ مافیای مذهبی‌ و اصلاح طلبان در فضای مجازی به سادگی‌ گذر نکنیم و اجازه ندهیم که این خائنان به کشور بار دیگر مردم ایران رو به بازی بگیرند.


امروز اسلام پرستان از هر طیف سیاسی با هم برای حفظ حکومت اسلامی بیعت میکنند و دشمن اصلی‌ خود را نه تنها جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه نمی‌دانند، بلکه پیکان حملات را به سوی فرزند پادشاه فقید، رضا پهلوی گرفته اند و از ایراد کثیف‌ترین انگ‌ها و اتهامات به او و دوران حکومت پدرش کوتاهی‌ نمیکنند!


در ضمن این نوشته‌های یک جوان ایرانی‌ از نسل سوخته هست که سنی‌ کمتر از عمر حکومت جمهوری اسلامی دارد. جوانی که دیگر نمی‌خواهد وطنش به دهان گرگان گشنه قدرت سیاسی بیفتد و تنها آرزویش آزادی ایران و بازگشت شکوه و صلابت زنان و مردان ایرانی‌ و بازگشت آبروی ملی‌ ایرانیان در جهان و جامعه بین المللی، همچون دوران با شکوه پیش از انقلاب ننگین اسلامی، هست.


پدر ابولحسن بنی صدر در سمت چپ 



بدون شرح (بدون شرم)




ابوشریف اولین فرمانده سپاه در کنار ابولحسن بنی صدر

سخنرانی سید احمد خمینی در کنار ابوالحسن بنی‌صدر و عباس آقازمانی (ابوشریف)

ابولحسن بنی صدر به عنوان مشاور خمینی در کنار او در نوفل لوشاتو پاریس









چرا بالاترین مدام موضوع‌های داغ مربوط به رضا پهلوی رو پاک می‌کند؟


این بار نخستی‌ نیست که ما شاهد حذف موضوع‌های داغ پیرامون فعالیت‌های رضا پهلوی هستیم! طبق قوانین بالاترین، اگر موضوع که بیش از ده لینک از ده کاربر متفاوت و از آدرس‌های اینترنتی متفاوت داشته باشد و حول یک موضوع هم باشد، با صرف ۱۵۰۰۰ امتیاز قابل تبدیل به یک موضوع داغ می‌باشد. 

از مسئولین سایت بالاترین خواهشمندم که پاسخگو باشند. مگر اینجا مکانی برای گفتگوی آزاد نیست؟! به چه دلیل ما همواره شاهد چنین رفتار و سانسوری از طرف وبسایت بالاترین هستیم ؟!! لینک مربوط به موضوع داغ امروز پیرامون گفتگوی اختصاصی میان "رضا پهلوی" و فرشاد محمدی از وبسایت خبری "صبح امروز" بود که در دو بخش ارائه شده بود و دوستان بسیاری در وبلاگ‌ها شون به نقد و تحلیل این گفتگو پرداخته بودند و تمامی‌ این لینک‌ها بدنه این موضوع داغ رو تشکیل میداد که به دلیل نا معلومی پاک شد.  



یکبار دیگر به لینک‌های معتبر استفاده شده در شکل گیری این موضوع داغ با هم نگاه کنیم و کوشش کنیم تا مغرضانه از سانسور خبری در بالاترین حمایت نکنیم که به خودتون ضرر زدید. امروز رضا پهلوی، فردا شاید دیگری! منع آزادی بیان در هر نوع و در مورد هر کسی‌ محکوم و نا پسند می‌باشد. 


چهار وبسایت رسمی‌ در پست این خبر تشریک مساعی داشتند. 


۱) ایران گلوبال
۲) وبسایت رضا پهلوی
۳) وبسایت حذب مشروطه (لیبرال دمکرات)
۴) وبسایت صبح امروز


و هشت وبلاگ شخصی‌ که هر کدام به بخش‌های متفاوتی از این گفتگو از زوایای متفاوتی پرداخته و به نکته‌های متفاوتی اشاره دقیق تری کرده اند. هیچ کدام از لینک‌ها تکراری نیست و در هیچ کدام تخلفی صورت نگرفته. 

امیدوارم که از طرف بالایار‌ها و شخص مسئول  که این موضوع داغ رو حذف کرده پاسخ منطقی‌ رو در رابطه با این عملکرد نا پسندانه بالاترین دریافت کنیم و شاهد بازگشت این موضوع داغ ارزشمند به بخش پنجره موضوع‌های داغ باشیم. در غیر این صورت در نحوه عملکرد این رسانه‌ باید شک کرد.  

۱۳۹۰ دی ۹, جمعه

رضا پهلوی: بهترین، کم هزینه‌ترین و مشروع‌ترین راه نجات ایران سرمایه گذاری رو خود مردم ایران است که من اسمش را گذشتم "راه سوم"





در آخرین گفتگوی اختصاصی با شاهزاده رضا پهلوی به وسیله فرشاد محمدی از سایت صبح امروز، به تاریخ ۸ دی‌ ۱۳۹۰، در پاسخ هشتمین پرسشی که از ایشان در بخش نخست این گفتگو صورت گرفت، رضا پهلوی چنین گفت: 


پرسش هشتم: 

شکایت شما هم‌زمان شده با شدت گرفتن تحریم‌ها و همچنین تهدید‌ها در مورد حمله نظامی به ایران که به عنوان «دخالت بشردوستانه» یا «جنگ بشر دوستانه» عنوان می‌شود. فکر نمی‌کنید که شکایت شما در این برهه زمانی به وخیم‌تر شدن اوضاع ایران کمک کند؟ 


پاسخ شاهزاده رضا پهلوی:

اتفاقاً همه هدف من جلوگیری از این سناریو‌ است. دنیا تا کنون در برخورد با جمهوری اسلامی دو راه بیشتر به زبان نیاورده است. نخست دیپلماسی که تا به‌حال به نتیجه نرسیده است و دیگری سناریوهای تهاجمی، رزمی، نظامی و جنگی است. دنیا هیچ‌وقت به فکر بیان یک آلترناتیو سوم  که من اسمش رو گذاشتم راه سوم و در کتاب زمان انتخاب من هم که دو سال پیش چاپ شد به این مسئله اشاره کردم که راه سومی هم هست و آن هم سرمایه‌گذاری روی خود مردم آن کشور است که بهترین وسیله هستند و با کمترین هزینه و مشروع‌ترین راه می‌توان این را عوض کرد.

ضمن اینکه نیت دیگر من این بود که مسئله حقوق بشر که به نظر من برای ما مسئله محوری ا‌ست – وقتی می‌گویم ما، ما مردم ایران را می‌گویم – برای دنیا الزاماً ممکن است نباشد و مسئله هسته‌ای ایران را مد نظر داشته باشند. اتفاقا ما باید بتوانیم در این پارامتر «مسئله حقوق بشر» را مسئله کلیدی عنوان کنیم و حساسیت جهان را به این موضوع و این مهم جلب کنیم که ما زمانی خواهیم توانست نقض حقوق بشر را در ایران از بین ببریم که ایران به‌ آزادی و دموکراسی برسد.

اگر ایران به آزادی و دموکراسی برسد، مشکل هسته‌ای و خطر جمهوری اسلامی هم حذف می شود؛ ولی نه از طریق رزمی یا بر فرض بمب‌باران تاسیسات هسته‌ای ایران. به نظر من این سناریویی بازنده – بازنده است و اینکه الزاما دنیا نتیجه‌ای از آن نخواهد گرفت. مسئله دموکراسی در ایران مدت زیادی به عقب خواهد افتاد و تنها به نفع خود نظام جمهوری اسلامی تمام خواهد شد.

اتفاقاً برای جلوگیری از این نوع خطرات، راهکار سومی را باید در صحنه ارائه داد وگر نه جهان می‌گوید آیا راه دیگری هست؟ این راه دیگر را چه کسی باید نشان بدهد؟ خب ما مردم ایران باید نشان بدهیم، مثلا گذشته از اینکه مسئله حقوق بشر را معرفی می‌کنیم بلکه بگوییم که مکانیزمی وجود دارد که از طرف مردم ایران و با پشتیبانی مردم ایران می‌تواند برای هدف نجات ایران، از طریق خود مردم ایران، با دنیا وارد تعامل شود.

یعنی فرض بکنید یک شورای ملی برای معرفی کردن این آلترناتیو معرفی شود؛ یعنی تمام نیروهای سیاسی و چهره‌هایی که خارج از نظام هستند و در آن آلترناتیو بدیل نظام فعالیت ‌می‌کنند. دنیا وقتی با این آلترناتیو وارد یک رابطه مستقیم شود، بیشتر به فکر راهکاری غیر از سناریوهای رزمی یا جنگی و تهاجمی خواهد افتاد، در نبود این آلترناتیو، در نبود این تشکل، در نبود این راهکارهای دیگر است که خطر حمله نظامی به ایران بیشتر خواهد شد، و نه کمتر. 




۱۳۹۰ آذر ۲۶, شنبه

ترجمه گزارش آی - ریپورت سی‌ ان ان از شکوایه رضا پهلوی علیه علی‌ خامنه ای




پنجشنبه ۱۵ دسامبر، رضا پهلوی در یک کنفرانس مطبوعاتی در پاریس اعلام کرد که او از سازمان ملل متحد خواسته است تا رهبر ایران را در دادگاه جنایی بین‌المللی به اتهام جنایت بر علیه بشریت  محکوم کنند. 

رضا پهلوی یکی‌ از رهبران اپوزیسیون‌های ایرانیست که برای تغییر رژیم در ایران از سه‌ دهه گذشته تلاش کرده است. او علی‌ خامنه‌ای را مسئول تمامی‌ موارد نقض حقوق بشر در ایران در ده‌ها سال گذشته میداند.   

ایرانیان پس از تقلب در انتخابات رئیس جمهوری دو سال پیش در تابستان سال ۲۰۰۹ میلادی، سکوت ۳۰ ساله خویش را شکستند و به خیابان‌ها هجوم آوردند و تظاهراتی کردند تا جهانیان از نا امیدی این ملت نسبت به رژیم کنونی و همچنین خواسته و آرزوی بزرگ این مردم برای تغییر رژیم در ایران آگاه شوند.

اگرچه رژیم جمهوری اسلامی، موقتاً با موفقیت این معترضین رو به عقب نشینی مجبور کرده است، اما با وجود وسعت و بزرگی‌ این سرکوب ها، مردم ایران هرگز تسلیم نخواهند شد و در انتظار لحظه مناسب میباشند. این یعنی‌ همان آرامش قبل از طوفان است. 

رضا پهلوی چنین می‌گوید: به منظور به زانو در آوردن این رژیم و دستیابی به تغییر رژیم در ایران، نیازی به اعمال خشونت نیست. تنها کیلید رهایی ملت ایران از این رژیم در گروی یک همبستگی‌ ملی‌ و اجرای نافرمانی مدنی می‌باشد 

امروزه ما شاهد حمایت روز افزون ایرانیان از رضا پهلوی و دیدگاه او برای یک ایران آزاد هستیم. او بیشتر در میان نسل جوان از محبوبیت خاصی‌ برخوردار است.

خارج از نقطه نظر‌های سیاسی گوناگون، همگی‌ ایرانیان خواستار تغییر رژیم در ایران و اجرای یک رفراندم آزاد برای تصمیم گیری در خصوص آینده ایران هستند. اینکه شکل  حکومت آینده ایران یک پادشاهی پارلمانی و یا یک جمهوری دمکرات و سکولار باشد، بحث امروز مردم ایران نیست. نکته مهم و قابل توجه این است که بیشتر ایرانیان اتفاق نظر دارند که یک رژیم پارلمانی، سکولار و مردمی تنها راه ایجاد صلح در ایران آینده و کلّ ناحیه خاور میانه می‌باشد. 

آرتونیس ۱۷ دسامبر


۱۳۹۰ آذر ۲۰, یکشنبه

مردِ و حرفش / اظهار نگرانی رضا پهلوی از یک فاجعه احتمالی‌ پیرامون ساکنین اشرف و هشدار او به باراک اوباما و نور المالکی در دو نامه سرگشاده

حقیقتاً که رضا پهلوی ثابت کرده است که به آنچه که تا به این لحظه از آن سخن گفته است، در عمل نیز به آن پایبند بوده و اساسا همینطور که در گفتگویی که با کامبیز حسینی در برنامه پارازیت داشت و اعلام کرد, اگر به مطلبی باورِ راسخی نداشته باشد، آن را نخواهد بر زبان آورد.

آیا یادتان هست که رضا پهلوی پیرامون فعالیت‌های خویش و درخواست همکاری از تمامی‌ فعالین حقوق بشر در راستای آزادی ایرانیان عقیدتی‌ - سیاسی در بند و همچنین شکایت به حبس آقایان موسوی و شیخ کروبی، چنین گفته بود که " حقوق بشر گزینشی نیست"؟!

اقدامات اخیر ایشان، حاکی از این است که ایشان بیش از هرچیزی به رعایت آزادی بیان، رعایت حقوق شهروندی و رعایت مفاد حقوق بشر در خصوص هر کسی‌ و با هر تفکر و عقیده‌ای، اهمیت میدهند و به آن می‌‌اندیشند. یک آزادیخواه به تمام معنی..  

حالا این بار شهریار ایران، جناب رضا پهلوی  پیرامون وضعیت نگران کننده ساکنین کمپ اشرف که به روز‌های آخر وعدهٔ نور المالکی، نخست وزیر عراق نزدیکترمیشوند، دو نامه سر گشاده هشدار دهنده هم به آقای باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا و هم به آقای نور المالکی، نخست وزیر عراق نوشته که مضمون آن تاکید می‌کند به عواقب اسفناکی که این تصمیم عجولانه میتواند در بر داشته باشد.

رضا پهلوی در نامه به باراک اوباما، متذکر این شده است که با وجود اینکه عقاید تند سیاسی این سازمان بر کسی‌ پوشیده نیست و این تاریخچه سیاسی این سازمان شامل اعمال  خشونت و ترور میشود و  حتی همین سازمان بود که در روی کار آمدن همین نظام فعلی جمهوری اسلامی نقش بسزایی داشته، اما جمهوری اسلامی آنها را خطر بزرگی‌ برای بقای خود میداند و به همین دلیل، جان اعضای این سازمان شدیدا در خطر مرگ خواهد بود اگر تصمیمی برای جابجایی این افراد به مکانی امن تحت نظر کمیساریایی عالی‌ سازمان ملل صورت نگیرد.

رضا پهلوی در نامه سر گشاده دوم خود به نخست وزیر عراق، همچنین ضمن ابراز نگرانی از آینده هم میهنان ایرانی‌ پناه جؤ در کمپ اشرف، مینویسد که متأسفانه این تصمیم عجولانه دولت عراق پایبند به مفاد کنوانسیون ژنو نیست و ضمن درخواست به افزایش این زمان از  آقای نور المالکی همچنین از ایشان درخواست کردند تا اجازه به حضور و فعالیت کمیساریایی عالی‌ سازمان ملل و سازمان صلیب سرخ بدهند تا جابجایی افراد در حد امکان صحیح و بر اساس مفاد کنوانسیون ژنو صورت بگیرد. در آخر رضا پهلوی به نخست وزیر عراق چنین مینویسد که، زمان آن رسیده که آن فصل تاریک روابط میان ایران و عراق را بست و فصلی تازه به امید یک اتحاد دو طرفه میان هر دو کشور باز کرد و امیدوارم که شما جناب نورالمالکی، با نگاهی‌ برادرانه به این نامه، تصمیمی بگیرید به امید روزی که میان ایران و عراق روابطی صمیمی‌ و اتحادی منسجم وجود داشته باشد. 

متن این دو نامه سر گشاده در تارنامه شاهزاده رضا پهلوی قابل دسترسی‌ برای همگان است. 


۱۳۹۰ آذر ۱۵, سه‌شنبه

حقایقی که ملت ایران در رابطه با شکل گیری "انقلاب اسلامی" نمی‌دانند و یا باور ندارند!


دوستانی که انگیلیسی نمیدونند، خلاصه این ویدئو این هست که آقای مایکل ایوانس، نگارنده و تحلیل گر برجسته سیاسی، در رابطه با جیمی کارتر، رئیس جمهوری بخت آمریکا در سال ۱۳۵۷، و نقشه‌های شوم او برای تغییر رژیم در ایران و اسلامی کردن منطقه خاورمیانه سخن می‌گوید و جیمی کارتر را پدر خوانده بی‌ ثباتی در جهان مینامد از آنجایی که همین جیمی کارتر  طراح انقلاب اسلامی ایران بود و مبلغی معادل ۱۵۰ میلیون دلار آمریکا را در دفعات مختلف به خمینی دجال، در دوران اقامتش در نوفل لوشاتو فرانسه، پرداخت کرده بود. مایکل ایوانس در ادامه می‌گوید که شاه ایران نگرانیش را از عواقب ناگوار این سیاست جیمی کارتر پیش از ترک ایران به او گفته بود که اگر نقشه شوم کارتر عملی‌ شود، عواقب ناگواری در انتظار جهان و مردم ایران خواهد بود، از جمله؛ روسیه به افغانستان حمله خواهد کردم، عراق به ایران حمله نظامی خواهد داشت و اسلام گرا‌های بنیادگرا جهان را بی‌ ثبات خواهند کرد، که همه آنها در نهایت به حقیقت پیوستند.

در ادامه ایشان می‌گویند، که باراک اوباما و جیمی کارتر از سیاست‌های مماشات  مشابهی برخوردار هستند که به داشتن دیالوگ با حکومت‌های این چنینی و اسلام گرا می‌‌انجامد.  

در بخش دیگری از این قطعه مستند، پادشاه فقید در آخرین گفتگوی خود با Sir David Frost وقتی‌ در پاناما سکونت داشت، می‌گوید که این را میداند که خمینی به عنوان یک شخص تنها و بدون کمک قادر به این نبوده که طرح اصلی‌ چنین نقشه‌ای را برای ایران بکشد، یا تمام ارگان‌های تروریستی مربوط به انقلاب اسلامی رو تاسیس کند.  پادشاه می‌گوید که همچنین این حقیقت را میداند که مبلغ هنگفتی باید هزینه شده باشد، تا این نقشه شوم عملی‌ شود که خمینی و اطرافیانش توان مالی‌ آن را نداشته اند. آریامهر می‌گوید که به یقین این را میداند که گروهی از برترین و ماهر‌ترین پروپاگاندا های  سیاسی ( حقهٔ بازی سیاسی) به کار برده شده بودند، تا نظام سلطنتی ایشان رو به عنوان گروهی ظالم و هیولا‌های ستمگر نشان دهند تا خمینی به پیروزی برسد. 

ایشان می‌گویند که حتی از عملکرد موذیانه و غیر منصفانه، یک طرفه و مغرضانه رسانه‌ بی‌ بی‌ سی‌ و فرستادن گروهی ژورنالیست ضد شاه به ایران در زمان حکومتش آگاه هست که چگونه تنها نقش بلندگویی برای بلند تّر نشان دادن صدای مخالفین در ایران را داشتند. بی‌ بی‌ سی‌ پس از گذشت ۳۰ سال به خاطر این نحوه گزارش مغرضانه در تارنامه رادیو چهار بی‌ بی‌ سی‌ تنها اعتراف به ارتکاب چنین اشتباهی در تهیه خبر به شیوه غیر حرفه‌ای و نا درست ژورنالیستی و همچنین پخش اعتراضات سفیر کبیر بخت انگلیس در ایران به نحوه عملکرد این رسانه‌ در آن زمان کرد ولی‌ از ملت ایران هنوز هم عذر خواهی‌ رسمی‌ نکرده است. 

این‌ها بخشی  کوچک از خیانت غرب به ملت ایران و حکومت شاهنشاهی ایران است که ملت ایران هنوز هم نمی‌دانند و یا در دانستن آن کوتاهی‌ مییکنند، ولی‌ پادشاه فقید پس از گذشت یک سال از انقلاب اسلامی به باور آن‌ها رسیده بود! چه بد که او را هرگز باور نکردند برخی‌!..






برای کشف حقیقت به شما دوستان توصیه می‌کنم که با مستند Devokution ساخته بهرام و راد بهار لوو آشنا شوید که پیرامون چگونه گی‌‌ پیدایش فاجعه ۵۷، تحلیل‌ها و برسی‌‌های شفافانه و تا بحال شنیده نشده‌ای را بر اساس آخرین مدارک از بایگانی استخراج شده تهیه و تولید کرده اند. شما میتوانید که این مستند را از سایت زیر به دو زبان فارسی‌ و انگلیسی خریداری کنید. 




لینک سایت فیلم مستند Devolution






وقاحت بی‌ حد اندازه جمهوری اسلامی: پخش اعترافات عملیات تروریستی و گرامیداشت این گونه رفتار ها


ویدئو‌ای که می‌بینید بخشیست از برنامه پخش شده توسط جمهوری اسلامی در راستای تجلیل عناصر تروریستی و فعالیت آنها  در دوران حکومت پهلوی. این ویدئو زیاد نیاز به توضیح ندارد، تنها اینکه مرام جمهوری اسلامی طرح گروگان گیری اعضای خانواده پهلوی و طرح ترور زنده یاد شعبان جعفری را علناً و با وقاحت تمام در تلویزیون رسمی‌ کشور گرامی‌ میدارد و اینگونه رفتار‌ها را دلیرانه و آزادی خواهانه جلوه میدهد!!

این یعنی‌ دقیقا خصوصیت یک حکومت طالبانی. زنده یاد شعبان جعفری، بعد‌ها گفت که به قول آنها که مرا شعبان بی‌ مخ می‌نامند، من در بازگشت شاهی به کشور نقش داشتم که به زنان حق رای برای نخستین بار در تاریخ ایران را داد، اصلاحات ارزی کرد، جنگل‌ها رو ملی‌ کرد، ایران رو از کشوری جهان سوم به سطح کشور‌های در حال توسعه  و دروازه‌های تمدن پیش برد، امنیت کلّ خاورمیانه رو چنان تقویت بخشیده بود که کشوری به فکر حمله نظامی نبود، خانه‌های انصاف ساخت، بهترین دانشگاه‌ها رو تأسیس کرد، منابع آب رو ملی‌ کرد ،پاسپورت ایرانی‌ رو دارای اعتبار بالایی کرد. اما بر عکس آن دسته که خودشان رو روشنفکر میخوانند، یعنی‌ همان نهضت ملی‌، مجاهدین و حزب توده شخصی‌ دجال و حیله‌گر چون خمینی رو برای ملت ایران آوردند!!  



در بخشی از این قطعه فیلم یکی‌ از عناصر وابسته به رژیم ضدّ بشری و طالبانی جمهوری اسلامی، به نام عزت الله شاهی  مفتخرانه فاش می‌کند که قصد گروگان گیری برخی‌ از اعضای خاندان پهلوی و در صورت امکان قتل آنها رو در ازای آزادی برخی‌ زندانیان سیاسی آن زمان داشته است. از جمله شهرام، خواهرزادهٔ محمد رضا شاه پهلوی.

این پست رو گذاشتم برای اون دسته که مغرضانه و یا نا آگاهانه سیاست‌های محمد رضا شاه پهلوی در برابر چنین تروریست‌ها و جانیانی رو دیکتاتور مآبانه توجیه میکنند و به گونه‌ای این روز‌ها مخالفان شاه را توصیف میکنند که دیگران که عمرشان قد نمیدهد و یا آگاه نیستند شاید تصور کنند که آنها که به جرم ترور شخصیت‌های سیاسی و یا کشوری مجازات و اعدام شدند، همانند همین نداها و سهراب‌ها جوانانی از نسل سوخته و معصوم و بی‌ گناه بودند!! خیر،، هرگز اینگونه نبوده. امثال گل سرخی‌ها افرادی بودند که قصد ترور همین شاهزاده رضا پهلوی را داشتند تا به مقاصد خود برسند که حالا مجاهدین و حزب توده و کمونیست از آنها به طرزی مضحکانه قهرمان و شهید راه آزادی میسازند و نه از روی تصادف بلکه به خاطر مرام مشابه،  جمهوری اسلامی هم با آنها همسو و همفکر است.   

یاد آور میشوم آن دسته که مخالف شاه و ایران شاهنشاهی بودند اساسا مذهبی‌ و یا مارکسیست بودند ، به هر صورت هر کدام می‌خواستند ایران را به دست بیگانه‌ای بدهند که در نهایت مذهبیون افراطی ایران ما را به کشوری آمیخته با فرهنگ عربی‌ و اسلام گرا تبدیل کردند!!

بله، شاه با چنین افراد فناتیک و متعصبی از سوی مخالفان خویش روبرو بود که تنها زبان آنها توحش و اسلحه بود و از طرفی‌ علاقهٔ او برای مدرن کردن ایران چیزی بود که این افراد رو از هر چیزی بیشتر برای مبارزه و مخالفت با او بر می‌تابید.