برایِ دیدنِ تارنمایِ شورایِ ملی‌ ایران و حمایت از منشورِ پیشنهادی در صورتِ تمایل، خواهشاً رویِ تصویرِ بالا کلیک کنید

۱۳۹۱ فروردین ۱۲, شنبه

عذر خواهی‌ سران جمهوری اسلامی از مردم ایران!



پس از پیام آسمانی غیر منتظره ، سران و دست اندر کاران رژیم جنایت به گناهان خود اعتراف کرده و آماده برگزاری انتخابات آزاد مردمی شدند، و لباس پهلوانی بر تن کرده تا به کشور سر و سامان بدهند ....





دروغ سیزده

چو هر دروغ در این دیار دری بروی ما گشود

دروغ روز سیزدهم ، برای ما شوخی نبود

دروغ ما همیشه بود، مرزی ندارد یا حدود

دروغ ما از آسمان ، دروغ گنبد کبود

گهی دروغ پاک ما ، ترانه گشته یا سرود

ز خطبه ها و روضه ها چه خوش چو هر کسی شنود

چو مرحمی به جان و دل به روح خسته و خمود

بسوی باغی از بهشت ، روانه گشته تا غنود

اگر فقط سیزده بدر ، دروغ بگوییم ز چه سود

هر روز ما سیزده بدر، دروغ ما ز تار و پود

بدون این دروغ ما ، روان نبوده آب رود

و بی خدا چه زندگی ، رسیده مرگ و هر رکود

دروغ ما الهی است ، و هست سراپای وجود

دروغ ما پر از ثواب ، از آسمان چو شد فرود

دروغ ما ستودنیست، هر که ندارد هست حسود

آنکه خدا به دل نداشت ، دروغ ما را نستود

هر کسی باور نکند ، کافر و باید که زدود

در این جهان و آن جهان اسیر آتش است و دود

دروغ ما ز ریشه بود ، که باور تو را ربود

دروغ ما پیام ماست ، ز هر چه بوده یا نبود

ا.ه.ل ایرانی (اهلی) برای دروغ سیزده 1391

سانسور اخبار، حذف و خفه کردن صدای کاربران معترض حکم همان اعدام در جهان حقیقی‌ را دارد!

در ابتدا کسانی‌ که قصد بهانه جویی و منفی‌ دادن به این لینک رو بخاطر مربوط بودن این لینک با مسائل داخلی‌ بالاترین رو دارند، باید بدونند که کاربران حق پست مطالب در رابطه با مسائل داخلی‌ بالاترین رو دارند، ضمن اینکه گزینه مورد نظر انتخاب شده باشد که در این مورد، بنده از همان ابتدا آن گزینه را انتخاب کرده ام, پیش از اینکه این مطلب پست شود. بنابر این منفی‌‌های شما و گزارش‌هایتان بی‌ مورد و غیر قانونی‌ می‌باشد. 

داستان از این قرار است که امشب یک موضوع داغ با عنوان " واکنش بلاگر‌های مستقل به مطلب مغرضانه سایت جرس" به موضوع‌های داغ اضافه شد. اعتراض بنده به بالایر‌های بالاترین هست که چگونه خود سرانه تیتر موضوع داغ رو تغییر میدهند تا با اعتقادات و منافع سایت بالاترین همسو باشد؟! آزادی بیان گویا برای ایرانیان بسیار گران است و ما هرگز سزاوار داشتن آن نیستیم که اینگونه در فضای مجازی هم، افرادی که توانایی‌های فراتر از دیگران را دارند در دخل و تصرف اخبار جاری، خود سرانه تغییر و حذف و سو تعبیر ایجاد میکنند. 



تیتر موضوع داغ این بود: واکنش بلاگرهای مستقل به مطلب مغرضانه سایت جرس
تیتر تغییر یافته: واکنش به مطلب سایت جرس
تیتر جدیدتر:واکنش‌ها به مطلب سایت جرس در مورد اموال خاندان پهلوی و لابی رضا پهلوی با جمهوری‌خواهان امریکا 
ما هم که فرض کنید اصلا حالیمون نیست چرا دارین اینکارو میکنین!
احتمالا تیتر بعدی این میشه :)
واکنش مضحک وسخيفانه عده اي مهره هاي حقير سلطنت طلب نسبت به مقاله دقيق و افشاگرانه جرس در مورد فرزند ديکتاتور مخلوع محمدرضا پهلوي





همینطور که در توضیحات اضافه شده یکی‌ از کاربران محترم بالاترین گفته شده پس از گذشت دقایقی از اضافه شدن موضوع داغ، بالایار‌های بالاترین تیتر این موضوع را به گونه‌ای دلخواه که با اعتقاد آنها بیشتر همسو باشد تغییر دادند. عده‌ای هم از مخالفان رضا پهلوی که همواره از فرصتی برای قانون شکنی و اضافه کردن لینک‌های نا مربوط به موضوع‌های داغ استفاده میکنند که هرگز با آنها برخوردی نشده. این لینک‌ها که اغلب در گروه سرگرمی با مضمونی سخیف و یا پرسش‌هایی‌ که پاسخشان بسیار واضح بار‌ها در گفتگو‌ها و مقالات رضا پهلوی داده شده ، پخش میشود نشان از فعالیت عده‌ای با نیت تخریب رضا پهلوی با بیان اتهامات پوچ و ایجاد نفاق میان اپوزیسیون دارد. گویا کشور ایران و جمهوری اسلامی هیچ مشکلی‌ با رژیم دیکتاتوری اسلامی ندارد و دشمن اصلی‌ ایران در حال حاضر رضا پهلوی و فعالیت‌ها او می‌باشد که این دسته از افراد در بالاترین با سر کردگی کاربری پر نفوذ در بالاترین می‌باشد تنها و تنها فعالیتشان حمله به هواداران رضا پهلوی و حتی لینک‌های خود رضا پهلوی می‌باشد. این افراد مجدّانه کمر به سانسور کردن لینک‌های مربوط به فعالیت‌های رضا پهلوی و هر لینکی‌ در رابطه با مشروطه خواهان بسته اند و حقیقت این هست که این شرایط حاضر در بالاترین بسیار تأسف بار و غیر قابل تحمل هست و از مدیریت سایت صمیمانه خواستار اتخاذ راه حلی برای این نابسامنی‌ها هستم.

فاجعه دیگری که در بالاترین شاهد آن هستیم بسته شدن تدریجی‌ حساب‌های افراد معترض به سایت‌های اصلاح طلبان و یا افراد سر شناس جناح اصلاح طلب می‌باشد که به طرزی موذیانه بالایار‌ها حساب این افراد رو با عنوان کردن دلایل غیر قابل باور می‌بندند. یکی‌ از این افراد که از کاربر‌های قدیمی‌ بالاترین هم هست کاربر آلفرد هست که اخیرا از جناح اصلاح طلبان نا امید گشته و مطلب جنجالی و به حقی‌ در مخالفت با آخوند خاتمی و دیگر دروغ‌ها و بی‌ شرمی‌های اصلاح طلبان نوشته بود که عصبانیت برخی‌ از بالایار‌های اصلاح طلب رو بر انگیخت و آنچه که حدسش زده میشد رخ داد و حساب این کاربر با امتیاز ۱۳۷۰۰۰ خیلی‌ ناگهانی و بدون دلیل منطقی‌ و قابل قبول بسته شد.









حقیقتاً که سانسور و حذف کردن کاربرها و خفه کردن صدای معترضین در بالاترین به حد علا رسیده، عده‌ای با سر کرده‌گی افراد سرشناس در بالاترین که از آوردن نام آنها خود داری می‌کنم ولی‌ حتما در میان منفی‌ دهندگان به همین مطلب خواهند بود,  به تمامی‌ لینک‌های مشروطه خواهان منفی‌‌های دسته جمعی میدهند و هیچ یک از این افراد متخلف هنوز حسابشان برای چند روزی هم که شده بسته نشده. البته حضور یکی‌ از بالایار‌ها و همکاری او در یک فضای مجازی در سایت فریند فید با نام اتاق آنتی شعبان برای خیلی‌ از کاربران که ایشان را میشناسند ثابت شده و همکاری این شخص با اصلاح طلبان در نتیجه جوی رو که ما شاهدش هستیم را فراهم ساخته.  

به احتمال زیاد بالاترین این حساب بنده را نیز خواهد بست. اما این را بدانید‌ که این روز‌ها به پایان خواهد رسید و در نهیات مردم ایران حقشان را مطالبه خواهند کرد و با این شامورتی بازی‌ها که از سوی برخی‌ از بالایار‌ها شاهد آن هستیم نمیتوانید حقایق رو از مردم بپوشانید. و نور بر تاریکی‌ پیروز خواهد شد.

 جناب یحی‌ نژاد، مدیریت محترم بالاترین امیدوارم که شما در انتخاب بالایار‌ها و فراهم کردن فضایی مناسب برای کاربر‌های سایتتون بیشتر کوشا باشید و بدور از هر سلیقه سیاسی و بیطرف محیطی‌ مناسب برای دگر اندیشان و همه تفکر‌های سیاسی را روزی در بالاترین فراهم سازید. شوربختانه که تا این لحظه در رسیدن به چنین دست آوردی، حتی یک قدم هم سازنده بر نداشته اید. 

۱۳۹۱ فروردین ۱۰, پنجشنبه

 نامه نواب صفوی به مصدق و پاسخ مصدق به نامه نواب صفوی!!؟؟؟______________________________________________
نواب صفوی در 30 خرداد سال 1332 در نامه ای خطاب به مصدق نوشت: "شما و مملكت در سخت‌ترين سراشيب سقوط قرار گرفته‌ايد چنانچه احساس كرده و معتقد شده باشيد كه نجات بخش شما و مملكت، اجرا برنامه مقدس پيغمبر اكرم (ص) مي‌باشد و پس از تمام جريانات گذشته آماده اجرا احكام مقدس اسلام باشيد، قول مي‌دهم كه شما و مملكت را با ياري خداي توانا و به بركت اجرا احكام و تعاليم عاليه اسلام از هر بدبختي و سقوط و فسادي حفظ نمود به منتهاي عزت و سعادت معنوي و اقتصادي برسانم که نامه را در اینجا قرار داده ام 
و مصدق هم در نامه ای چنین به نواب صفوی پاسخ می دهد:


بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیز سید مجتبی نواب صفوی
ضمن درود به غیرت دینی شما, بدینوسیله تشکر خود را از شما اعلام می دارم. همانطور که مستحضرید اینجانب سگ آستان سید الشهدا هستم و همیشه عکسی از پیامبر اعظم بر روی دیوار اتاقم دارم. حزب ملی-مذهبی فدائیان اسلام همواره خادم دولت ما بوده است. به شکرانه همین خدمات بود که شما با وجود ترور روشنفکران سکولار مثل کسروی و قتل سیاستمدران و ارتشیان از زندان آزاد شدید. پارسال اگر کمکهای بی دریغ شما نبود هیچگاه نمی توانستیم آن قوام سکولار لامذهب را از قدرت ساقط کنیم و دوباره به شاه تحمیل شویم و حتی وزارت جنگ را هم در اختیار بگیریم
بنده هم با مجازات هتاکین به مراجع و ممنوعیت مصرف و خرید و فروش مشروب یا بلامانع ساختن سفر حج به مکه و مدینه و بسیاری دیگر از خدمات به اسلام که از آنها مطلع هستید همیشه خادم روحانیت و برادران فدائی اسلام بوده ام
به شما قول می دهم که با تمام توان اسلام را وارد حکومت کنم و بر اساس آموزه های اسلامی امور دولتی را اجرا کنم تا فضای اسلامی بر ایران حاکم گردد و انشاالله ریشه سکولاریسم خشک شود. اگر حمایت شما از ما ادامه داشته باشد شاه نمی تواند ما را از نخست وزیری خلع کند مگر اینکه نعوذبالله عوامل آمریکا ما را برکنار کنند و تاسیس حکومت اسلامی در این مملکت به تعویق بیافتد


اجرکم مع سید الشهدا
امضا: مصدق السلطنه —

۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبه

شا_آریامهر خطاب به امید جمشیدی





شا_آریامهر خطاب به امید جمشیدی



آقای امید جمشیدی که نمیدانم که هستید و از کدام گوشه جهان سر بر آوردید ولی از آنجاییکه مطالب کذبی را بطور عمومی خطاب به شاهزاده رضا پهلوی مطرح کردید، لازم میدانم سخنان شما را یک به یک تحلیل کنم و عدم صحت مطالب فوق را در کمال وضوح، به اثبات برسانم.

در بخش نخستین سخنان خود طرفداران شاهزاده را بت پرست خطاب کردید و گفتید من با بت پرستی مخالفم و تا زمانیکه مردم!! نفهمند باید دنبال کار گروهی باشند، همان بهتر آخوند ها در این کشور حکومت کنند!

آقای امید جمشیدی؛ شما به تناقض موجود در گفتارتان آگاه نیستید یا مردم ایران را آنقدر باریک بین نمیبینید که تناقض فاحش را به رخ شما بکشند؟؟ تنها شما نیستید که با بت پرستی مخالفید ولی اگر عده ای بخواهند بت پرستی کنند ، انتخاب شخصی ایشان است و من و شما داروغه نیستیم تا در مقام قضاوت بر آییم..حال اگر گروهی از مردم همه با هم بخواهند بت پرستی کنند دارند کار گروهی میکنند و نه کار فردی!! در این میان شما چکاره هستید که تعیین میکنید بهتر است آخوند ها حکومت کنند؟؟ شما چگونه به این صلاحدید ملی رسیدید و چه مقامی دارید که برای ملتی که بدنبال چیزی است، صلاح بدانید یا ندانید؟؟ اگر شما به دنبال دلیلی برای اعلام ارجحیت شخصی شما به حکومت آخوند ها هستید، آن را صریحا و نه در لفافه بیان کنید!

در بخش دوم شما خطاب به شاهزاده گفتید که مدیر لایقی نیستید چون نتوانستید مانع از خود کشی خواهر و برادرتان شوید و با این تفسیر جوان های ما را که دچار افسردگی و مشگلات ملی هستند چگونه میخواهید مدیریت کنید!

آقای امید جمشیدی، شما فراموش کردید که شاهزاده رضا پهلوی صحبت از تشکیل یک اپوزیسیون میکنند برای بر اندازی رژیم و بارها و بارها تاکید کردند که نه اصراری برای رهبری این تشکیلات دارند و نه اصراری برای رهبری کشور، مگر آنکه ملت ایشان را به عنوان رهبر بخواهد..اگر ملتی شخصی را برای رهبری انتخاب کند، عقلا و منطقا چیزی و بلکه چیز ها و فاکتور های رهبری بسیاری در این شخص دیده است، به ویژه با توجه به شرایط کنونی و گستردگی بستر اطلاعات که به هیچ عنوان با فاجعه سال ۵۷ قابل قیاس نیست..پس شما در این میان چه نقشی دارید و چه مقامی دارید که انتخاب یک ملت را به زیر سوال ببرید؟ نکته دیگر آنکه در کجای دنیا برادری مسئول خود کشی یا مرگ برادر و خواهران شناخته میشود؟ شما اینگونه که بر میاید با انتخاب های آزادانه و آگاهانه افراد بالغ، در هر شرایطی مخالفید پس چگونه است که به خود اجازه دادید انتخاب کنید بیایید و در چنین پیامی، مسائلی بدیهی را زیر سوال ببرید؟ آیا دیگری هم باید با این انتخاب شما مخالفت کند؟

مطلب دیگری که در بخش ۲ مطرح کردید این بود: "شما(منظور شاهزاده رضا پهلوی) فرصت طلب هستید چون ۳۰ سال سکوت کردید و پرونده سفیدی دارید و سازمان مجاهدین خلق را به شما ترجیح میدهم چون خیلی کارهای خوب کرده ولی اشتباهاتی هم داشته ..آقای موسوی کار کرده است ، هرچند باید برای همکاری با رژیم محاکمه شود ولی ایستادگی کرده اند در عوض شما یک دفعه وارد صحنه شدید!"

آقای جمشیدی شما از کجا به ناگهان وارد صحنه شدید و آیا منظور از صحنه این فایل صوتی است که اکنون شاهد آن هستیم؟؟ آیا این صحنه شماست؟ اینکه صحنه نیست و اگر این را صحنه میدانید ما چندین میلیون نفر ایرانی هر روز در خانه هایمان مشغول انجام صحنه های سیاسی!! هستیم و بسیار هم فعالیت میکنیم چه بسا بیشتراز شما..ولی اگر اصرار دارید فایل صوتی خود را صحنه سیاسی بنامید، پس شما تا امروز کجا تشریف داشتید؟؟ ما که نه شما را میشناسیم و نه تاکنون هرگز نامی از شما شنیده ایم و نه کوچکترین نشانی از شما در جایی مطرح شده است و اگر این ویدئو نمایشی خود را راهی برای مطرح شدن دانستید آفرین بر شما چون همانطور که میبینید من که شما را نمیشناسم در حال مخاطب قرار دادن شما هستم ولی موضوع به همین جا ختم نمیشود..چرا که افراد بسیاری در طول تاریخ با انجام بازی و مانورهای ناشی از خرد باختگی، خود را مضحکه خاص و عام کرده اند و شما نیز بی شک از گزند جستارهای بی سر و ته خود در امان نخواهید بود..چرا که شما تا همینجا که هنوز به دقیقه سوم هم نرسیده اید، یک بار بودن جمهوری آخوندی را بر اراده ملت ترجیح دادید و یک بار مجاهدین خلق را..میتوانیم بدانیم کارهای بسیار خوبی که مجاهدین خلق در این ۳۰ سال انجام دادند کدام هستند که شامل حال لطف شما میشوند؟؟ آیا منظورتان همکاری ایشان با صدام بر علیه ارتش ایران و کشتن هموطنان در جنگ نیست؟؟ آقای موسوی چطور؟ تناقضات شما پایانی ندارد؟ اگر ایشان باید محاکمه بشوند به دلیل همکاری در قتل عام های سال ۶۰ و هزاران مسائل دیگر،پس معنای ایستادگی ایشان چیست؟ و گر ایستاده اند کجا ایستاده اند که ما ایشان را نه در داخل و نه در خارج و نه در زندان میبینیم و اگر ایستاده بودند چرا جنبش بدون هدف رها شد؟ ایشان که اگر هم تشریف میداشتند، همانطور که بارها اشاره کردند ما را به سرای آرمان های امام راحل میبردند! حال که با سستی ایشان و هدف اشتباه ایشان ، تمامی توجه ها به یکباره به شاهزاده متمایل شد، شما باز هم علاقه شخصیتان با انتخاب ملت در تداخل است؟



شما معترضید چرا صدای شمای جوان از جایی پخش نمیشود ولی شاهزاده به ناگهان هر کاری میکنند از طریق تمام رسانه ها پخش میشود! و شخصیت های سیاسی مطرحی داریم که آنان نیز صدایشان پخش نمیشود..



دوست عزیزتصور من این است که شما تا حدی دچار توهم شده اید و در مقام مقایسه مواردی بر می آیید که شان مقایسه ندارند..ببینید قانون منطق میگوید که اساسا ۲ چیز همسنگ و هم تراز را مقایسه میتوان کرد..برای مثال من نمیتوانم یک درخت سرو را با مثلا با مشتی ارزن قیاس کنم چون طبیعت درخت با طبیعت ارزن فرق دارد..حال شما چگونه میخواهید شخصی بی نام و نشانی را که کوچکترین اثر مهمی درعرصه سیاست جهانی و حتی کشوری یا شهری! نداشته است را با کسیکه آوازه و شهرت جهانی دارد و از او با خوشنامی و سوابقی روشن یاد میشود مقایسه کنید؟؟ این از نظر عقلی دچار اشگال است. گذشته از این موضوع، مگر در سال ۸۸، صدای ما به گوش جهانیان نرسید و از تمام رادیو تلویزیون های بین المملی پخش نشد؟ حال اگر ملت ایران جویای اخبار مربوط به شاهزاده رضا پهلویست و به دنبال آن میگردد، شما اینجا هم با خواست ملت مخالفت دارید و برایتان مشکوک! جلوه می نماید؟ آیا اگر این رادیو ها میخواستند حمایتی خاص و بگونه ای که شما میخواهید جلوه دهید انجام دهند ، قادر نبودند طی ۳۳ سال گذشته اینکار را انجام دهند و تا امروز در خواب بودند یا امروز این ملت است که این اخبار را تقاضا میکند و در سابق نمیکرد؟

شخصیت های سیاسی هم که اشاره کردید که صدایشان را کسی نمیشنود، اگر منظورتان آقای گنجی و سازگارا و نوری زاده و کدیور و خانم مهرانگیز کار و فاطمه کروبی و و و است که به اندازه کافی تریبون در اختیار دارند و گله ای هم تا امروز نکردند مگر اینکه شما از جانب ایشان هم گله کنید و مخالف گله نکردن ایشان هم باشید..



در قسمت بعدی که متاسفانه در قسمت بندی صحبت هاتان هم مانند مضمون آن ، دچار انسجام فکری نبودید و فقط قسمت اول و دوم داشتید، گفتید که شاهزاده در این ۳۳ سال از هیچ گروه سیاسی حمایت نکرده و امروز انتظار دارد او را حمایت کنند و بهمن دلیل ایشان را خود خواه و فرصت طلب خواندید..از شما میپرسم؛۱- گروه های سیاسی مطرح در این ۳۳ سال چه بودند و منظور شما کیست؟ ۲-در کجای صحبت های شاهزاده تا امروز تقاضای حمایت شده که ما هرگز نشنیدیم..آیا هرگز در حرفهای شاهزاده چیزی غیر از حمایت ایشان از اپوزیسیون از مجاهدین گرفته تا چپ گرایان و حتی سبز ها، چیز دیگری دیدید و شنیدید؟ آیا هرگز جز اتحاد گروه های مختلف برای تشکیل یک کنگره ملی و نه حمایت از شخص ایشان چیزی شنیدید؟ اگر شنیده اید مطرح کنید تا ملت هم بدانند ولی آقای جمشیدی من به شما که در آغاز کوره راه کار سیاسی هستید پیشنهاد میکنم مطالب را بطور کامل و با دقت کافی مطالعه کنید تا دچار اشتباهاتی از این دست نشوید چرا که دنیای سیاست دنیایی بس خشن و بی رحم است و چنین اشتباهات به ظاهر ساده در صحنه سیاست، به هیچ عنوان بخشودنی نیستند.



اگر شما مسأله شکایت ایشان را از خامنه ای را مطرح میکنید و میگویید چرا ایشان بجای طرح شکایتی مستقل از کسانیکه قبلا میخواستند اینکار را بکنند حمایت نکردند..آقای جمشیدی، من تصمیم به کاری میگیرم که ممکن است در همان لحظه کسان دیگری هم به نوبه خود تصمیم به همان کار بگیرند، ولی تا هر کدام از ما کار مذکور را بطور منسجم، به مرحله اجرا در نیاوریم نمیتوان از آن بعنوان کاری سیاسی نام برد و اگر من به هر دلیلی در میانه راه متوقف شوم، دیگری به کار خود ادامه خواهد داد و توقف یک شخص و گروه به منزله اجبار سایرین در توقف نبوده و پیشروی کسی هم به مفهوم سکوت دیگران نیست..پس همانطور که ضرب المثل قدیمی پارسی میگوید، کار را که کرد آنکه تمام کرد..بنابر این اگر من در میانه راه ماندم و به طریق خود عمل نمودم، آنکه به مقصد رسید، رسیده است. اگر هم کسی اعتراض دارد خودش مطرح کند شما که وکیل وصی کسی نیستید .بعلاوه اینکه شما باید از نتیجه کار خوشحال باشید نه از مراحل مقدماتی که البته اگر تلاشی بوده، آنقدر مستمر نبوده که به نقطه مطرح شدن برسد ولی با همه این تفاسیرمهم یک چیز بوده و آن هم شکایت از خامنه ای بوده و اینکه چه کسی اینکار را انجام داده، از کوچکترین درجه اهمیتی برخوردار نمیباشد و این دقیقا نکته ایست که شما از قلم انداخته اید..

در قسمت بعدی شاهزاده را به فرعون بودن و خود را خدا پنداشتن متهم کردید چون طبق گفته شما خبر نگاران ایرانی به ایشان دست رسی ندارند..در اینجا از شما میپرسم، آیا شما مصاحبه خانم معصومه علی نژاد را با شاهزاده دیدید؟ مصاحبه فرشاد محمدی.را چطور؟ مصاحبه. نیک آهنگ.را چطور؟ و اگر ندیده اید و در خواب بودید پس با چه مجوزی ایشان را به این دلیل فرعون مینامید؟؟ شما ایشان را فرعون مینامید یا ایشان خودشان را فرعون تصور میکنند؟ چرا دید شخصی خود را در دهان شخص دیگر میگذارید؟؟ آیا مطرح نبودن شما به عنوان یک چهره سیاسی در این حد به شما صدمه وارد کرده که شما ایشان را خارج از دسترس میبینید؟ آیا شما نمیتوانستید به جای تهیه این کلیپ که در واقع خودتان با خودتان صحبت میکنید، به یکی از تلویزیون های مطرح زنگ بزنید یا مثلا با خسرو فروهر صحبت کنید که لاقل پاسخ شما را بدهد؟ و گر به دلیل اینکه گفته های شما از نوع مغز باختگیست و در نهایت بیفکری و بی اطلائی ابراز شده، قدرت پاسخ گویی ندارید، شاهزاده را به گوش شنوا نداشتن متهم میکنید؟؟ حال که متکلم وحده هستید مردم گوش شنوا دارند؟ اگر دارند پس من و امثال اینجا چه میکنم که شما را به چالش میکشیم ؟

در بخش بعدی ایشان (منظور شاهزاده است) را متهم به زدن حرفهای قشنگ و هیچ انجام ندادن میکنید...حال میگویم پس پدر آمرزیده، شما اینجا چه میکنید و حرف حسابت چیست اگر با کسی طرف هستی که هیچ نکرده..با هیچ که مخالفت نمیکنند..

در مورد حمله طرفداران ایشان، شاهزاده بارها و بارها مخالفت خود را با اینگونه ادبیات اعلام داشته و برایت خود را از اینگونه برخورد ها آشکارا اعلام داشته ولی در اینجا من صادقانه به شما میگویم که آقای جمشیدی، با وجود اینکه متکلم وحده هستید و کسی در مقابل شما برای جوابگویی قرار ندارد، لحن شما مرا کاملا بیاد صحبت کردن نیروی انتظامی رژیم در زندان می اندازد. انواع و اقسام نسبت هارا هم به شاهزاده دادید حال اگر کسی را در مقابل خود داشتید، شنیدن لحن و ادبیات شما حتما دیدنی بود البته نه برای من ولی برای اهل بیت خود شما..

شما در قسمت بعد که بیشک یکی از جالبترین قسمتها برای برداشتهای من از شما بود ،۱-به مبلغ ۶۲ میلیون دلاریکه به شاهزاده به ارث رسیده صحبت کردید که البته هدفتان پر رنگ کردن این مبلغ بود و نه چیز دیگر،در حالیکه شاهزاده بار ها و بارها به این موضوع اشاره کرده و شما خوب میدانید که اگر این پول را ایشان نداشتند، شما هم نداشتید و تا کنون این پول هم در کنار ۳۰۰ میلیاردهای دیگر بود و دردی از درد شما دوا نمیکرد ولی در مورد ۳۰ سال سابقه سیاسی خود، که حتی چهره شما به سی سال هم نمیرسد چطور سابقه سیاسیتان به ۳۰ رسیده است..جزو عجایبی است که هر آن بیشتر از شما ساطع میشود.

در بخش بعدی، اشاره کردید که در سالگرد ۱۸ تیر در پی تماس تلفنی با دفتر شاهزاده: "تماس تلفنی که با دفتر شما حاصل شد، گفته شد شما در سفر هستید " !۱- مشخص نکردید چه کسی این تماس را گرفته..آیا خود شما تماس گرفتید یا شخص دیگر که بسیار مبهم است و هیچ اثباتی ندارد و هر کسی میتواند هر تماسی را مدعی شود. حال اگر فرض گیریم که شما تماسی داشته اید،۱- شما در آغاز صحبت خود ادعا کردید هیچکس نمیتواند با دفتر شاهزاده تماس بگیرد ۲- مسافرت یعنی در آن شهر نبودن و هیچ ارتباطی با سفر تفریحی یا در تعطیلات بودن ندارد و محض اطلاع شما، امروزه بسیاری از کارهای حیاتی سیاستمداران در شهر ها و کشور هایی به غیر از محل سکونت اشخاص انجام میشود و این موضوع به حدی بدیهیست که ندانستن آن را دلیل بر نا آگاهی بارز یک شخص باید دانست.

در جای دیگر شاهزاده را متهم به دوگانگی شخصیتی میکنید بدلیل اینکه ایشان نوشته های خود را به انگلیسی یا فرانسه مینویسند!! که حتی در خور پاسخ دادن نمیبینم ولی در جایی که گفتید: کم کاری شما موجب ضربه خوردن اپوزوسیون شده، من فکر میکنم دوست عزیز شما شاهزاده را با آقای موسوی اشتباه گرفتید و در یک لحظه مخاطب خود را فراموش کردید چون به گردن انداختن گناه آقای موسوی در رهبری جنبش و به سکوت و شمع و گل و پروانه کشاندن آن به قدری موجب خشم و رنجش مردم است که حتی تظاهر به معکوس جلوه دادن قضیه، آنهم در شرایطی که به گفته خودتان نامی از شاهزاده نبود، فقط از کسی سر میزند که از سلامت روانی برخوردار نباشد.

در خاتمه با یک سری پاتک زدن های بیفایده و نه موثر، سعی در وارد آوردن تهمت هایی چون، مانع پیشرفت اپوزیسیون شدن ... من و امثال من (منظور امید جمشیدیست) باید به جای جمهوری اسلامی با شما مبارزه کنیم..چون شما میتوانید کاری بکنید اما نمیکنید .....خودتان را بکشید کنار... من در جریان کارهای اپوزیسیون هستم و ارتباط نزدیک با اطرافیان شما دارم.....شما با هیچ گروهی در داخل ایران ارتباط ندارید..من تا وقتی از شما احساس خطر کنم با جمهوری اسلامی مبارزه نمیکنم و با شما مبارزه میکنم و سکوت شما تا امروز به ضرر شما بوده.و و و و بطور خلاصه به شما میگویم اگر واقعا شاهزاده اینهمه خطا کرده، به خودی خود باید از محبوبیت وی کاسته شده باشد و شما چه اصراری برکناره گیری ایشان و مبارزه با ایشان دارید ؟ شما از طرفی میگویید شاهزاده غیر قابل دسترس اند و از طرفی میگویید با اطرافیان ایشان ارتباط دارید و همه چیز را میدانید..از یک طرف میگویید ایشان با هیچ گروهی در داخل ایران ارتباط ندارد از طرف دیگر میگویید من آنچنان از جانب شما احساس خطر میکنم که به جای جمهوری اسلامی با شما میجنگم! از یک طرف میگویید ایشان سکوت کرده اند و بنا بر این خائنند و از طرف دیگر میگویید حرفهای خیلی قشنگی میزنید.



آقای جمشیدی شما با اینهمه حرفهای ضد و نقیض خود وبا آن ورقه کاغذی که حتی در از رو خواندن آن هم دچار مشگل بودید، یک چیز را اثبات کردید و آن اینکه اربابان شما بشدت از محبوبیت روز افزون شاهزاده در هراسند و برای خدشه دار کردن این محبوبیت، از هیچ کاری، حتی نمایش ت ت پ ت کردن های کودکانه نیز رویگردان نیستند هر چند مخاطب را دچار رنج سمعی بصری نمایند....

۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

روایت چهارشنبه سوری



سور به معناى ميهمانى و جشن مى باشد و اما چرا

چهارشنبه سورى و چرا آتش برافروختن و چرا از روى آتش پريدن؟

براساس سروده هاى پيروز پارسى، حكيم فردوسى،
سياوش فرزند كاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد.

پادشاه همسر ديگر را برمى گزيند، سودابه كه زنى زيبا و هوسباز بود عاشق سياوش مى شود:

يكى روز كاووس كى با پسر
نشسته كه سودابه آمد ز در 
زنـاگـاه روى سياوش بديد
پرانديشه گشت و دلش بردميد 
زعشق رخ او قرارش نماند
همه مهر اندر دل آتش نشاند

سودابه در انديشه بود تا به گونه اى سياوش را به كاخ خويش بكشاند،
دختر زيبا و جوان خود را بهانه حضورسياوش كرده و او را فرا خواند: ـ
كه بايد كه رنجه كنى پاى خويش 
نمائى مرا سرو بالاى خويش 
بياراسته خويش چون نوبهار 
بگِردَش هم از ماهرويان هزار

آنگاه كه سودابه سياوش را در كاخ خويش يافت به او گفت: ـ

هر آنكس كه از دور بيند ترا 
شود بيهش و برگزيند ترا 
زمن هر چه خواهى، همه كام تو 
بر آرم ، نپيچم سر از دام تو 
من اينك به پيش تو افتاده ام
تن و جان شيرين ترا داده ام

سودابه پس از اين كه از مهر و عشق خود به سياوش مى گويد
و همزمان به او نزديك مى شود. ناگاه او را در آغوش كشيده و مى بوسد

سرش تنگ بگرفت و يك بوسه داد 
همانا كه از شرم ناورد ياد 
رخان سياوش چو خون شد ز شرم 
بياراست مژگان به خوناب گرم 
چنين گفت با دل كه از كار ديو 
مرا دور داراد كيوان خديو 
نه من با پدر بى وفائى كنم 
نه با اهرمن آشنائى كنم
سياوش با خشم و اضطراب و دلهره به نامادرى خود گفت: ـ
سر بانوانى و هم مهترى 
من ايدون گمانم كه تو مادرى
سياوش خشمناك از جاى برخاسته و عزم خروج از كاخ سودابه را كرد.
سودابه كه از برملا شدن واقعه بيم داشت داد و فرياد كرد
و درست بسان افسانه يوسف و زليخا دامن پاره كرده و گناه را به سياوش متوجه كرد و چنانچه در نمايشنامه افسانه، افسانه ها نوشتيم، اكثر افسانه هاى سامى، افسانه هاى شاهنامه مى باشد كه رنگ روى سامى گرفته است و نيز در آئين اوستا نوشته ايم
كه كتاب اوستا يك كتابخانه كتاب بوده است كه
تاريخ شاهان ايران يكى از ۱۲۰ جلد كتاب، كتابخانه اوستا مى باشد و چگونگى به نظم آوردن آن را توسط فردوسى در زندگينامه پيروز پارسى،
يعنى حكيم ابوالقاسم فردوسى شرح داده ام...
بارى سياوش به سودابه مى گويد كه پدر را آگاه خواهد كرد: ـ

از آن تخت برخاست با خشم و جنگ 
بدو اندر آويخت سودابه چنگ 
بدو گفت من راز دل پيش تو 
بگفتم نهانى بد انديش تو 
مرا خيره خواهى كه رسوا كنى؟ 
به پيش خردمند رعنا كنى 
بزد دست و جامه بدريد پاك 
به ناخن دو رخ را همى كرد چاك 
برآمد خروش از شبستان اوى 
فغانش زايوان برآمد بكوى

در پى جار و جنجال سودابه، كيكاووس پادشاه ايران از جريان آگاه شده و از سياوش توضيح خواست سياوش به پدر گفت كه پاكدامن است
و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهرو آتش عبور كند. سياوش گفت اگر من گناهكار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاكدامن باشم از آتش عبور خواهم كرد
سراسر همه دشت بريان شدند 
سياوش بيامد به پيش پدر 
يكى خود و زرين نهاده به سر 
سخن گفتنش با پسر نرم بود 
سياوش بدو گفت انده مدار 
كزين سان بود گردش روزگار 
سرى پرز شرم و تباهى مراست 
سياوش سپه را بدا نسان بتاخت 
تو گفتى كه اسبش بر آتش بساخت 
زآتش برون آمد آزاد مرد 
لبان پر ز خنده برخ همچو ورد 
چو بخشايش پاك يزدان بود 
دم آتش و باد يكسان بود 
سواران لشكر برانگيختند 
همه دشت پيشش درم ريختند

سياوش به تندرستى و چاپكى و چالاكى به همراه اسب سياهش
از آتش عبور كرد و تندرست بيرون آمد.

يكى شادمانى شد اندر جهان 
ميان كهان و ميان مهان 
به پيش جهاندار پاك 
بيامد بماليد رخ را به خاك 
كه از نفت آن كوه آتش پَـرَست 
همه كامه دشمنان كرد پست 
بدو گفت شاه، اى دلير جهان 
كه پاكيزه تخمى و روشن روان 
چنانى كه از مادر پارسا 
بزايد شود بر جهان پادشا 
سياوش را تنگ در برگرفت 
زكردار بد پوزش اندر گرفت 
مى آورد و رامشگران را بخواند 
همه كام ها با سياوش براند 
سه روز اندر آن سور مى در كشيد 
نبد بر در گنج بند و كليد! ـ

اين اتفاق و آزمايش عبور از آتش در بهرام شيد (سه شنبه)
آخر سال روى داده بود و از چهارشنبه تا ناهيد شيد (جمعه يا آدينه)
جشن ملى اعلام شد و در سراسر كشور پهناور ايران به فرمان كيكاووس سورچرانى و شادمانى برقرار شد.
و از آن پس به ياد عبور سرفرازانه سياوش از آتش همواره
ايرانيان واپسين شبانه بهرام شيد (سه شنبه شب)
را به ياد سياوش و پاكى او با پريدن از روى آتش جشن مى گيرند
__________ 

فایل صوتی دیدگاه و سخنان اخیر رضا پهلوی در رابطه با افراد فحاش ( از جمله سعید سکویی، سهیل مرزبان و اتاق مهرگان در پلتاک)

یک گفتگوی ۱۷ دقیقه‌ای میان گروهی از هم میهنان و شاهزاده رضا پهلوی و اعلام پیشنهاد‌های راهکاری و چاره جویانه از هر دو سؤ در برخورد با افرادی که خود را به اصطلاح از اپوزیسیون خارج از کشور معرفی‌ میکنند و عملا به غیر از فحاشی و نا سزا گفتن و ضربه زدن به کلّ  اپوزیسیون کار دیگری نمیکنند ( از جمله سعید سکوئی، سهیل مرزبان و اتاق مهرگان در پلتاک).

شاهزاده رضا پهلوی به طور کلی‌ و تلگرافی در این گفتگو اشاره به این کردند که فحاشی و ناسزاگویی برخی‌ از افراد و در کلّ اینگونه رفتار‌ها ناشی‌ از یک مشکل فرهنگی‌ و بنیادیست و عده‌ای هستند که معنای آزادی بیان را نفهمیدند و اشتباه میگیرند با آزادی فحاشی و بد دهانی! در ادامه رضا پهلوی گفت:  

<<چنین رفتاری  اگر چه عمدا یا با یک غرض خاصی‌ و یا واقعا از روی نادانی‌ این افراد صورت می‌گیرد، طبیعتاً از دید هر کسی‌ زشت و زننده خواهد بود و اگر این افراد که به اصطلاح خودشان رو طرفدار نظام پادشاهی معرفی‌ میکنند اما خودشون بد‌ترین رفتار ممکنِ انسانی‌ رو با دیگران دارند، حتی خودِ من را گاهی‌ اوقات به شک کردن می‌‌اندازد که نکند که این افراد خود از عوامل نظام جمهوری اسلامی باشند و عملا دارند چنین رفتاری میکنند (برای تخریب)، یا واقعا از نظر عقلی یک بیمار هستند، چون واقعا هیچ انسان روشنفکر و آزاده‌ای محال عقل هست که اینگونه رفتاری داشته باشه. پس اینها نه آزاده هستند و نه فرهنگ دموکراتیک سرشون میشه و نه حتی یک رفتار شایسته انسانی‌ دارند، و اگر حتی عقلشون هم نرسه یک تربیتی، یک آداب و رسومی باید داشته باشند. پس بنابرین حساب این افراد جداست و جدا جای شرم و تأسف هست.>>

خواهشأ برای گوش دادن به تمام این گفتگوی ۱۷ دقیقه، لینک فایل صوتی رو انتخاب فرمائید.