برایِ دیدنِ تارنمایِ شورایِ ملی‌ ایران و حمایت از منشورِ پیشنهادی در صورتِ تمایل، خواهشاً رویِ تصویرِ بالا کلیک کنید

۱۳۹۱ فروردین ۲۹, سه‌شنبه

ترجمه کامل مصاحبه شاهزاده رضا پهلوی با کانال ۱۰ اسرائیل

ترجمه این متن توسط بانو شا - آریامهر می‌باشد، با سپاس فراوان از ایشان


شاهزاده رضا پهلوی: ایران حاضر است. نیازی نیست به مردم گفته شود چرا به تغییر نیاز دارند، چرا دموکراسی خوب است. آنها در خیابان و در جلوی گلوله ها بودند و به تمام دنیا پیام دادند" شما کجایید؟ و چرا به یاری ما نمیشتابید؟" رژیم جمهوری اسلامی چنین دیدگاه تنگ نظرانه و آلوده به تبعیض دارد که هر اصل اساسی که دنیای آزاد بر ان بنا شده مثل حقوق بشر، برابری و عدالت برایش همچون تهدید است این رژیم همانند شوروی سابق توتالیتر ومانند هیتلر فاشیست و هماند رژیم آپارت هاید، تبعیض گراست. در واقع تمام خصائص بدترین و منفورترین رژیم های دنیا را یک جا در درون خود دارد! حال دنیا قصد دارد بانمایندگان رژیمی با چنین خصوصیاتی به مذاکره بنشیند؟؟
من مشغول دیدن ویدئو ای بودم که اخیر توسط برخی شهروندان اسراییلی تهیه شده، در رابطه با احساس آنان نسبت به کشور ما, کشور من. در توضیح این دشمنی امروز با کشور و مردم اسرائیل هرگز کلمه " ایران" را بکار نخواهم برد بلکه بسادگی خواهم گفت " رژیم " آیت الله هایی که کشور من را به گروگان گرفته اند. این رژیم همانند شوروی سابق توتالیتر ومانند هیتلر فاشیست و هماند رژیم آپارت هاید، تبعیض گراست. در واقع تمام خصائص بدترین و منفورترین رژیم های دنیا را یک جا در درون خود دارد! حال دنیا قصد دارد بانمایندگان رژیمی با چنین خصوصیاتی به مذاکره بنشیند؟؟ من مشغول دیدن ویدئو ای بودم که اخیر توسط برخی شهروندان اسراییلی تهیه شده، در رابطه با احساس آنان نسبت به کشور ما, کشور من. در توضیح این دشمنی امروز با کشور و مردم اسرائیل هرگز کلمه " ایران" را بکار نخواهم برد بلکه بسادگی خواهم گفت " رژیم " آیت الله هایی که کشور من را به گروگان گرفته اند.



خبرنگار: پدر شما روابط صلح دوستانه ای با اسرائیل داشت..و به همین دلیل او را متهم میکردند به زیر پا گذاشتن سنتهای اسلامی و قوانین مذهب شیعه زیرا از نظر آنان باید رفت در خیابان و مرگ بر اسرائیل و مرگ بر امریکا گفت.


شاهزاده رضا پهلوی: مرگ بر امریکا و اسرائیل گفتن در هر نماز جمعه نان به سر سفرهای مردم نمی آورد. میاورد؟ ؟این تضاد درونی مردم است. آیا ما بعد از ۳۳ سال وضع بهتری داریم یا در گذشته بهتر بودیم؟ جنگ با ایران مثل جنگ با عراق یا یک عملیات ضربتی نخواهد بود....مثل این میماند که ما یک کمپین برگزار کنیم به مناسبت تقویت و تحریک کردن نیرو عملیات تلافی جویانه رژیم!! و این یعنی یک جنگ تمام عیار. دیگر نمیتوان ان را یک حمله ضربتی با هدفی خاص خواند. زیرا ما باید مراکز اطلاعتی، پایگاه های هوایی و همچنان ناوگانهای هوایی آنان را مورد حمله قرار دهیم و بیایید دست از خوش خیالی برداریم که باشد میرویم و نیروگاه های آنان را مورد حمله ضربتی قرار میدهم و تمام میشود میرود. اگر ما با آقای نیتان یاهو یا شیمون پرز چشم در چشم روبروی هم قرار میگرفتیم، از آنان میپرسیدیم چه کسی در این دنیا هست که نداند گزینه حمله نظامی وجود دارد؟ ولی موضوع این است که گزینه دیگری هم وجود دارد و ان استفاده بهینه از بهترین ارتش موجود است درست در محل مورد نظر و آماده به حمله که در واقع منظور خود ملت ایران است و اگر شما به این ارتش کمک نکنید آنوقت خدا باید به همه ما کمک کند.


خبرنگار اسرائیلی: آیا راهی هست که اسرائیل بتوانید به اوپوزیسیون کمک کند ؟ 



شاهزاده رضا پهلوی: البته که هست 


خبرنگار اسراییلی: چطور؟



شاهزاده رضا پهلوی: با گذاشتن تمام امکانات تکنولوژیکی، مالی وسایر امکانات در اختیار آنان.


خبرنگار اسرائیلی: نقش شما در این میان چیست؟




شاهزاده رضا پهلوی: من شانس خود را امتحان میکنم. من به مردم میگویم ؛ کمک اسرائیل را با روشی صلح آمیز برای خلاص شدن از این رژیم برای شما میاورم ، آنهم در مقابل گزینه دیگر که بمباران کردن شما توسط اسرائیل و دقیقا همان چیزیکه رژیم در جستجوی ان است. حال انتخاب با شماست. کدام بدتر است؟؟؟ پیام من به مردم اسرایئل بسیار ساده است: " ما پارسیان، فرزندان کوروش و فرزندان ملکه استر، ملکه پارس، امروز به کمک شما نیاز داریم و حال پاسخ امروز شما به ما چه خواهد بود؟؟ آیا به ما کمک میکنید یا ما را بمباران مینمایید؟؟ انتخاب با شماست ولی تاریخ شاهد و گواه این لحظه خواهد بود"

بزرگترین کمکی که شما میتوانید به رژیم ایران بکنید این است که به آنان بگویید ما تصمیم به حمله به شما گرفتیم یا بدتر از آن به ایران حمله کنید و در اینصورت به خامنه ای و ملاها و غیر انسانی ترین رژیم دنیا بزرگترین هدیه ممکن و غیر قابل توصیف را داده اید ، این کاری بی معنی و دیوانگی است.




۱۳۹۱ فروردین ۲۵, جمعه

ملکه ثریا اسفندیاری بختیاری - بیوگرافی به همراه آلبوم عکس‌های نادر



ثریا اسفندیاری بختیاری (زاده ۱ تیر ۱۳۱۱ در اصفهان - درگذشته ۴ آبان ۱۳۸۰ در پاریس بر اثر سکته مغزی) دومین همسر محمدرضا پهلوی و ملکه ایران بود.

تولد و دوران نوجوانی

ثریا دختر خلیل اسفندیاری و اوا کارل در اول تیرماه ۱۳۱۱ در اصفهان در یک خانواده سرشناس بختیاری متولد شد. او یک برادر و خواهر کوچکتر به نامهای بیژن و لعـیا داشت. ثریا تا هشت ماهگی در ایران بود و پس از آن خانواده‌اش او را با خود به برلین بردند.

وی کودکی را در برلین گذراند و در پاییز ۱۳۱۶ به اتفاق خانواده‌اش به ایران بازگشـت. در اصفهان وارد مدرسه آلمانی‌های مقیم اصفهان شد و زبان فارسی را نزد معلم خصوصی فرا گرفت. تا ۱۳۲۰ در آن مدرسه به تحصیل پرداخت. ولی پس از اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم مدارس آلمانها تعطیل شـد. او در ۱۳۲۳ وارد مدرسه مُبلغ (میسیونر)های انگلیسی شد و تا پانزده سالگی در این مدرسه به تحصیلاتش ادامه داد تا اینکه در ۱۳۲۶ به همراه خانواده‌اش به سوئیس رفت. در آنجا زبان فرانسه آموخت و انگلیسی را نیز بعدها در مؤسسه‌ای در لندن تکمیل کرد.

ازدواج با محمدرضا پهلوی

انتخاب ثریا برای همسری محمدرضا به وسیله خواهر بزرگ‌تر شاه شمس انجام گرفت. شمس در یک مجلس مهمانی در سفارت ایران در لندن که ثریا هم دعوت شده بود، در همان نظر اول او را پسندید و مسئله را با خلیل خان اسفندیاری در میان گذارد و ثریا با آمادگی قبلی برای روبرو شدن با شاه به تهران آمد.ثریا در خاطرات خود می‌نویسد که بزرگ‌ترین آرزوی او پیش از اینکه ملکهٔ ایران بشود، هنرپیشگی سینما بوده و پیش از اینکه برای اولین دیدار با شاه به کاخ سلطنتی برود با پدرش شرط کرده بود که اگر شاه او را نپسندید یا او از شاه خوشش نیامد، او را به هالیوود بفرستد.

ولی شاه هم مثل خواهرش در اولین نظر او را پسندید و ثریا هم تمایل به این ازدواج پیدا کرد و مراسم نامزدی آنها روز ۶ دی ۱۳۲۹ در نظر گرفته شد. امیدواری آنها این بود که مراسم ازدواج به زودی برگزار شود، ولی ثریا ناگهان دچار بیماری حصبه شد و روز به روز هم بیماریش شدت یافت و همه را دچار نگرانی کرد. ناگزیر مراسم ازدواج به تعویق افتاد. پس از طی دوران نقاهت، تشریفات عقد و ازدواج در نهایت سادگی در ۲۳ بهمن برگزار شد.

محمدرضا هفت سال پس از آن‌که فوزیه وی را ترک کرد، با ثریا اسفندیاری بختیاری ازدواج کرد. ثریا زنی بود که محمدرضا واقعا عاشقش بود. با وجود آنکه شمس، ثریا را برای همسری شاه معرفی کرده بود، ولی ثریا نه به او، نه به مادر شاه و نه حتی به شهناز(دختر شاه از ازدواج قبلی) علاقه‌ای نداشت. به گفته غلامرضا افخمی، برخلاف شایعات بی‌اساس، رابطه ثریا با اشرف خوب بود. چرا که اشرف شاه را دوست داشت و می‌دانست که شاه عاشق ثریا است. به گفته اشرف:«شاه عاشق ثریا بود و اگر ثریا می‌توانست برای او جانشینی بیاورد، آنان هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شدند».

بعد از چند سال موضوع بچه‌دار شـدن آنها بسیار جدی در دربار مطرح شد و ملکه مادر مرتباً این مطلب را با پسرش در میان می‌گذاشت. شاه در مهر ۱۳۳۳ با پرنسس ثریا به آمریکا رفت و در آنجا آزمایش‌های دقیق پزشکی انجام پذیرفت و در مورد او هیچ چیز غیرطبیعی دیده نشد و سرپرست هیات پزشکی اعلام کردند شما هر دو در کمال سلامت هستید و فقط باید صبر کنید. چند سال بعد نیز روزولت یک پزشک متخصص آمریکایی برای انجام آزمایش‌های لازم از ثریا، به تهران فرستاد. پزشک مذکور نیز هیچ دلیلی برای حامله نشدن وی نیافت.

جداشدن محمدرضا از ثریا

محمدرضا از ثریا خواست تا به سن مورتیز برود و روز ۲۴ بهمن ۱۳۳۶ با تشریفات رسمی تهران را ترک گفت و بعد از آن دیگر هیچ وقت به ایران باز نگشت. در روز ۲۴ اسفند ۱۳۳۶ از وی جدا شد و طلاق او از طریق مجلس شورای ملی اعلام گردید.

محمدرضا نیز متنی به این عنوان تهیه کرد و با ابراز کمال تأسف و تألم و با تذکر اینکه ثریا پهلوی در تمام مدت همسری محمدرضا پهلوی از هیچ گونه خدمت و عطوفت و خیرخواهی نسبت به ملت ایران خودداری نفرموده و از هر حیث شایستگی مقام شامخ خود را داشته‌اند و در این مورد نیز با کمال علاقه و محبتی که فی‌مابین وجود دارد، آمادگی خود را برای قبول هر نوع تصمیمی که از طرف ذات شاهانه اتخاذ شود اعلام فرمودند. با اظهار نظر هیأت مشورتی، موافقت و با صرف نظر از احساسات شخصی خود در برابر مصالح عالیه مهمی تصمیم خویش را به جدایی اتخاذ فرمودند. ثریا بعد از جدایی از شاه ایران مدتی به ایتالیا رفت . ثریا به دلیل اینکه به سینما و بازیگری عشق می ورزید سعی میکرد طعم تلخ طلاق را با گذراندن اوقات در مجالس بازیگران و کارگردانان معروف ایتالیایی که از قبل زمانی که ثریا ملکهٔ ایران بودند وی را میشناختند سپری میکرد. در بین اینها کارگردانی ایتالیایی به نام فرانکو که پیش از این به ثریا پیشنهاد بازی در فیلمی را داده بود ولی ثریا به دلیل اینکه ممکن بود محمدرضا اجازه ندهد پیشنهاد وی را رد کرده بود اما این بار پیشنهاد فرانکو را میپذیرد و در فیلمی بنام سه چهره یک زن ایفای نقش میکند . بعد ها با رفت و آمدهای با فرانکو این دو با هم ازدواج می کنند . و ثریا در ایتالیا همراه با همسر دومش زندگی جدید را آغاز میکند . اما چند وقت بعد فرانکو برای انجام یک کاری عازم سفر به کشوری دیگر میشود و ثریا هم تصمیم میگیرد به آلمان برود و به مادر و پدرش سری بزند . ولی چند ساعت بعد یکی از اقوام فرانکو به ثریا تماس میگیرد و خبر میدهد که هواپیمایی که فرانکو در آن بوده سقوط کرده و فرانکو فوت کرده . فرانکو همسر دوم ثریا در سن 39 سالگی از دنیا رفت و در جزیره ی سیلسیل در ایتالیا به خاک سپرده شد

مرگ

ثریا اسفندیاری در ۴ آبان ۱۳۸۰ در سن ۶۹ سالگی بر اثر سکته مغزی در پاریس درگذشت. مراسم تشیع جنازهٔ وی در کلیسایی آمریکایی در پاریس برگزار شد. در این مراسم اشرف پهلوی و غلامرضا پهلوی نیز حضور داشتند. ثریا را در قبرستانی در مونیخ آلمان دفن کردند.


برادر کوچک‌ترش بیژن (۱۳۸۰ - ۱۳۱۶) نیز یک هفته پس از فوت ثریا درگذشت. وی گفته بود: «بعد از او، من هم صحبتی ندارم.»