برایِ دیدنِ تارنمایِ شورایِ ملی‌ ایران و حمایت از منشورِ پیشنهادی در صورتِ تمایل، خواهشاً رویِ تصویرِ بالا کلیک کنید

۱۳۹۱ تیر ۱۴, چهارشنبه

امروز بهرام مشیری عرش خدا را بلرزه در آورد...!!!


به قلمِ آقای هدایت امیرور: 

بهمن 1357 هراسان از راه رسید, آسمان طپید, ابرهای سیاه گلگون شدند و خونگریستند. لحظاتیکه گردن فرازان ارتش شاهنشاهی ایران, آن پاسداران زمین و آسمان میهن و آن تیز پروازان آسمان ایران در پشت بام مدرسه علوی که ابلیس در آن لانه کرده بود تا جان دادن بزرگان ایران زمین و محافظان ناموس ایرانیان را نظاره کند, به صف شدند و فضای عاشقانه میهن در آنروز با بوی خون و جنایت اکنده شد. ابلیس گوش فرا خواباند, اما بجای صفیر زهر اگین تیر جباران, بانگ ( پاینده ایران و جاوید شاه) وسپس صفیر (( آتشششش )) از حلقوم سپهبد جهانبانی فضا را شکافت و بگوش ابلیس رسید و متعاقب آن صدای صفیر گلوله ها بلند شد و بیرحمانه در سینه های فراخ جهانبانی و خسروداد و رحیمی نشست ...!!

آسمان گریستن آغازید و ابر های خونفام, خون این رشید مردان و ایرانبانان بیگناه را بر دل میهن پرستان جاری ساخت. نه چندان دور دیگر فرزندان رشید ملت در پایگاه نوژه بدین خفت تن در ندادند, چونان شیران ژیان بیشه ایران" خروشیدند تا انتقام خون مام میهن و سرداران رشید ارتش شاهنشاهی و همقطاران خود را که نا جوانمردانه زیر پای ابلیس سر بریده شدند باز پس گیرند. متأسفانه مزدوران و جاسوسان ابلیس که هنوز هم در میان ما هستند پرده ازاین راز بر گرفتند و این بار رشید مردانی چون تیمسار آیت محققی و صدها فرزند برومند دیگر میهن در قربانگاه ابلیس سینه های ستبر خود را آماج گلوله های دژخیمان قرار دادند تا نسلهای آینده بدانند که کشورشان پروردگاه چه شیران و دلیرانی بوده است.

امروز پس از 34 سال که زخم دل ایرانیان التیام نیافته و هنوز از دلها خون میچکد, شرف باخته ای از تبار ابلیس, بیوطن و با وطن بیگانه ای هماوند سلمان فارسی, دشنه زهر اگین بدست گرفت و تا دسته در زخم دل ایرانیان فروبرد که فریاد ایرانیان از این دشنه به آسمان بلند شده است ...!!! این شرف باخته کسی جز بهرام مشیری خیانتکار کینه توز نیست که در بزنگاه تاریخ خونفام میهنمان, در مقابل تصاویر پیکرهای بیجان و سوراخ "سوراخ شده آنها لجن استفراغ کرد و آنها را با صدای چندش آور و حرکات جنون آمیز و با کلمه قوقولی موقولی...!!! به سخره گرفت....!!! آن شیر مردان را به گارسونهای رستوران تشبیه نمود و فریاد تنفر شیر زنان و شیر مردان را به آسمان بلند کرد. من بنام یک ایرانی آذری زبان, به خدای دلم سوگند خواب از دیدگانم برفت و در این اندیشه بودم که چطور ممکن است یک انسان اینقدر شرف و آبرو و بالاتر از آن انسانیت را باخته باشد که در مقابل ارواح جاویدان آن شیرمردان, در مقابل ملیونها ایرانی عزادار در سوگ آنان و بدتر آن در مقابل دیدگان اشکبار خانواده و فرزندان این جانباختگان این چنین سخیفانه, رذیلانه و نا جوانمردانه لجن بالا بیاورد...!!! ای مرد تو با شرف بیگانه ای..؟.

بهرام مشبری : تو امروز باید کلاه گیس از سر برداری, رو بسوی آرامگاه این شیرمردان دودستی بر سرت بکوبی و در مقابلشان بسجده بیافتی تا ترا ببخشایند...

بهرام مشیری, اگر سرداران ارتش شاهنشاهی گارسون رستوران هم باشند به کائنات سوگند که همان گارسونها بر تو شرف باخته شرافت دارند و انکه باید با قوقولی موقولی...! بسخره گرفته شود توئی که بوئی از بشریت نبرده ای .

کوتاه سخن آنکه : همان خمینی بر تو شرف دارد که توانست در کمال شهامت, سپهبد رحیمی و سپهبد جهانبانی را بستاید و آنها را مردانی جسور و وفادار به میهن و فرماندهشان بر مزدوران خود مثال آورد. اگر مدیر تلویزیون پارس حب وطن داشته باشد و شرف ملی داشته باشد نفس منحوس و متعفن ترا از آن تلویزیون قطع میکند تا نامی نیک برای خویش کسب کند و تو بیوطن به تار عنکبوتی خود فرو روی و جامعه غمباز و یتیم ایران را بیشتر ازاین به تعفن کلامت نیالائی. ننگت باد بیوطن و شرمت باد که چه کسانی را با قوقولی موقولی...!!! به سخره میگبری و خون بر دل ایران پرستان جاری میکنی.


و شما هم میهنان : ما از این موجود بیوطن شرف آلوده تریم اگر این ناجوانمرد و برنامه های مبتذلش را بایکوت نکنیم " تا ارواح همان جان باخته گان میهن لبخند رضایت بر لب اورند و بر شما سپاس گویند . پاینده ایران .



توهین‌هایِ بهرامِ مشیری به جانبختگانِ ارتشِ شاهنشاهی ایران را میتوانید در بخشی از برنامه جنابِ خسرو فروهر بشنوید





زنده ياد سرتيپ آيت محققي